...........نوده چناران...........(كوچه باغهاي ارتيان) معرفي روستاي نوده چناران |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوده ای ویرانه من ای ویرانه ی به ظاهر آباد ای که آوازه خودخواهیت ورد زبان هاست باتو سخن میگویم دورشو از واژه پرنکبت من نوده با ترک من سبز خواهیم بودبه دامانت ...... ( به امیددوری از خودخواهی های فردی جهت ارتقاسطح زندگی جمعی. همایون) ای هزارجوی تهی از آب جاری بتو می اندیشم که کنون تنها نمای ظاهر از تو باقیست دور ازصدای شر شر آب زلالی ای شالیزاران بنام کنون کامتان خشکیده است خار وخاشاک به سوغات دهی برنسیم خشک وسوزان بتو می اندیشم...... همایون بهادری مطلب زيباي زير توسط دوست وهمراه هيشگي (ميم -الف )ارسال شده است آيا مي دانيد بدن جوجه تيغي در هنگام تولد حالت ژله اي دارد و حتي ممكن است در حين تولد، نيمي از بدنش توسط تيغهاي بدن مادر كنده شود؛ اما تا قبل از یک هفتگی، بدنش كاملاً ترميم مي شود؟ آيا مي دانيد زرافه ها در اصل گوشتخوار هستند اما به دليل عدم توانايي در بلعيدن غذا از روي زمين به دليل داشتن مري طولاني و نداشتن اندام مناسب برای شكار، گياه خواري مي كنند و به همين دليل يك زرافه در تمام طول عمر خود سوء هاضمه دارد؟ مطلب زيباي زير توسط دوست وهمراه هيشگي (ميم -الف )ارسال شده است خرافات
سلطه گري را گفتند چه خوری ؟ گفت: گوشت ملت گفتند:چه نوشی ؟ گفت: خون ملت............ گفتند: چه پوشی ؟ گفت: پوست ملت وی را گفتند از چه راه اینها را بدست میاوری ؟ گفت: از جهل مردمان! گفتند، ازجهل چگونه نگهداري و مراقبت ميكني؟ گفت در جعبة طلائي خرافات مطلب زيباي زير توسط دوست وهمراه هيشگي (ميم -الف )ارسال شده است
1- به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد... به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد... و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد...
3- وقتی در زندگی به یک در بسته رسیدی نترس و نا امید نشو... چون اگه قرار بود در باز نشود جای آن دیوار می گذاشتند...
4- آنچه که هستی، هدیه خداوند است و آنچه که خواهی شد، هدیه تو به خداوند... پس بی نظیر باش. ..
5- شریف ترین دل ها دلی است که اندیشه آزار دیگران در آن نباشد...
6- بدبختی تنها در باغچه ای که خودت کاشته ای می روید...
7- وقتی زندگی برایت خیلی سخت شد به یاد بیاور که دریای آرام، ناخدای قهرمان نمی سازد. ..
8- هر اندیشه ی شایسته ای، به چهره انسان زیبائی می بخشد...
9- قابل اعتماد بودن ارزشمند تر از دوست داشتنی بودن است. ..
10- نگو: شب شده است. .. : بگو صبح در راه است
مطلب زيباي زير را دست عزيزم با نا مستعار سوگند برايمان ارسال كرده اند بیخودی پرسه زدیم صبحمان شب بشود ....بیخودی حرص زدیم سهممان کم نشود ما خدا را با خود سر دعوا بردیم و قسمها خوردیم .....ما بهم بد کردیم ما بهم بد گفتیم ....ما حقیقتها را زیر پا له کردیم و چقد حظ بردیم که زرنگی کردیم از شما میپرسم: ما که را گول زدیم؟؟؟.... یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:نوده ,نوده چناران, ماه محرم ,دهه محرم ,عاشورا ,طاسوعا, :: 21:3 :: نويسنده : بهزاد بهادري
هيئت متوسلين به امام حسن مجتبي (نودهي هاي مقيم مشهد)
باعرض تسليت ايام سوگواري ابا عبدالله اين روزها فرصتي شده تا به بحث مراسم ماه محرم دربين اهالي نوده چناران بپردازيم . مطالب وعكسهايم در باره مراسم محرم در نوده چناران هنوز كامل نشده به همين دليل با پيشنهاد واطلاعاتي كه دوست عزيز آقاي سليمان حميدي در اختيار م گذاشتند ابتدا به معرفي مراسم اهالي نوده چناران مقيم در مشهد ميپردازيم واميدوارم بزودي مطالب مربوط به خود روستاي نوده چناران نيز آماده شود . ان شاا.. حسينيه امام حسن مجتبي (ع) نودهي هاي مقيم مشهد اگر چه مشكلات معيشت وزندگي برخي اهالي را مجبور به مهاجرت به برخي شهرها به خصوص مشهد كرده است اما حس نوع دوستي وهم بستگي آنان را ازبين نبرده وهمواره در اندك فرصتهاي بوجود آمده به احياء وجان بخشيدن به سنتها آئينهاي فرهنگ غني خود ميپردازند . در سال 1384آدرس مشهد -بلوار توس-توس1281 (خيابان شهيد علزاده) منزلي مسكوني توسط خير محترم( بانوفاطمه السادات مغني )جهت احداث حسينه اهالي نوده مقيم مشهد اهدا شد . در اين مكان بلافاصله بنايي مناسب ساخته شد وباوجود برخي كاستيها با شور اشتياق فراوان مراسم مربوط به ماههاي رمضان -محرم وادعيه كميل وتوسل برگزار شد . با گذشت زمان وهمت واشتياق نودهي هاي مقيم مشهد هرساله برخي از كاستي هاي اين مكان برطرف واجراي مراسم هرچه بهتر برگزار ميشود . عمده مراسم مذهبي اين حسينيه مراسم ماه مبارك رمضان كه شامل نماز جماعت ختم قرآن شبهاي قدر(احياء) همراه با پذيرائي افطار وسحر ميباشد از ديگر مراسم دعاي كميل در پنج شنبه شبها ست ومهمترين مراسم اين حسينيه عزاداري وسينه زني در سوگ سالار شهيدان ابا عبدا... است كه مراسم با سينه زني مرثيه خواني ادامه ميابد وبا روضه خواني وخاتمه پيدا ميكند ..قابل ذكر است كه درپايان پذيرائي انجام ميشود كه گاه حليم محلي اهالي گاه آبگوشت وديگر غذاهاي مرسوم ميباشد . نكته قابل ذكر ديگر اينكه دراين محل همزمان مراسم براي خواهران نيز وجود دارد ودر طبقه فوقاني بانوان مستقر ميشوند. هيئت امناي فعلي اين مسجد آقايان عليمحمد اسكندري كربلايي محمد پور حسن حاج قنبر دربانملك براتعلي ساري قربان نعمتي احيامحمد دبدبه ميباشند. كلام پاياني اينكه به اطلاع تمام دوستان مقيم يا مسافر در مشهد ميرساند كه در اين شبها مراسم عزاداري در اين حسينيه برپاست وحضور شما باعث گرمي وشكوه هرچه بيشتر اين مراسم خواهد شد .اجرتان با ابا عبدا...
مطلب پر بار زير را دوست عزيز (ميم الف ) برايمان ارسال كرده اند وقتی یک نوشابه می خورید، چه اتفاقی می افتد!
20دقیقه بعد : قند خونتان بالا می رود و منجر به ترشح ناگهانی و یک جای انسولین می شود. کبدتان شروع می کند به تبدیل قند به چربی تا قند خون، بیشتر از این بالا نرود. 40دقیقه بعد : حالا دیگر جذب کافئین کامل شده؛ مردمک های چشمتان گشاد می شود، فشار خونتان بالا می رود و در پاسخ به این حالت، کبدتان قند را به داخل جریان خون رها می کند. گیرنده های آدنوزین مغز حالا بلوک می شوند تا از احساس خواب آلودگی جلوگیری کنند. 45دقیقه بعد : ترشح دوپامین افزایش پیدا می کند و مراکز خاصی در مغز، که حالت سرخوشی ایجاد می کنندتحریک می شوند. این همان مکانیسمی است که در مصرف هروئین منجر به ایجاد سرخوشی می شود. 60دقیقه بعد : اسید فسفریک موجود در نوشابه، داخل روده کوچک، به کلسیم، منیزیم و روی می چسبدمتابولیسم بدن افزایش پیدا می کند. میزان بالای قند خون و شیرین کننده های مصنوعی، دفع هرچه بیشتر کلسیم را از طریق ادرار باعث می شوند. مدتی بعد : کافئین در نقش یک داروی مدر (ادرارآور) وارد عمل می شود. حالا دیگر کلسیم و منیزیم و رویی که قرار بود جذب بدن شود، بیش از پیش از طریق ادرار دفع می شود و به همراه آن مقادیر زیادی آب، سدیم و دیگر الکترولیت ها نیز از دست می رود. مدتی بعدتر : کم کم آن غوغایی که در بدن تان ایجاد شده بود فروکش می کند و نوبت به افت قند می رسد. در این مرحله یا خیلی حساس و تحریک پذیر میشوید یا خیلی کرخت و بیحال. حالا دیگر تمام آن آبی را که از طریق نوشابه وارد بدن خود کرده بودید، دفع کرده اید؛ آبی که میشد به جای اسید و کافئین و شکر، حاوی مواد مفیدی برای بدنتان باشد. تا چند ساعت بعد اثر کافئین هم از بین میرود و شما هوس یک نوشابه دیگر میکنید مضرات نوشابه هاي رژيمي: در نوشابه هاي رژيمي به جاي شكر از شيرين كننده هاي مصنوعي عمدتاً آسپارتام استفاده ميكنند كه خود اين ماده، اشتهاآور است و مي تواند باعث سردرد، سرگيجه و كاهش حافظه شود. مصرف بيش از اندازه آسپارتام خالي از عارضه نيست. تومور مغزي، نقص عضو جنين و بروز حمله هاي صرع بعضي از اين عوارض هستند.مصرف مداوم نوشابه به علت بالا بودن اسيد فسفريك آن باعث پوكي استخوان و پوسيدگي دندانها ميشود. همچنين خوردن نوشابه باعث چاقي و افزايش وزن ميشود. همچنين باعث توليد انسولين زياد در بدن ميگردد. كه فرد را يك قدم براي ابتلا به ديابت نزديك ميكند. قند موجود در يك بطري نوشابه گازدار برابر با دو بسته شكلات است. 1 - میانگین مصرف نوشابههای گازدار در دنیا برای هر فرد 10لیتر است. سلام دوستان .در جوستجو در گوگل گزارشي راجع به نوده چناران ديدم كه گفتم شايد بد نباشه شما هم بخونيد .البته اين مطلب مربوط به تاريخ 21 شهريور 87ميباشد. قضاوت در باره گزارش وگفته هاي اهالي به عهده شما. راستي اگه شما بوديد چه مسائلي را عنوان ميكرديد؟؟؟؟!
؛ پاي طاووس روستاي «نوده»
خراسان شمالي - مورخ پنجشنبه 1387/06/21 شماره انتشار 17079
؛در٢٥ کيلومتري جنوب شرقي بجنورد از جاده اي که مي شودبه اسفيدان معروف به ماسوله خراسان شمالي رفت از طريق يک جاده فرعي آسفالته مي توان به روستاي «نوده»رفت که به خاطر وجود ٢ روستاي هم نام در منطقه اين روستا به نوده چناران معروف است. وقتي در کنار بناي امام زاده محمد(ع) که در ابتداي روستا و در کنارجاده قراردارد مي ايستيد نماي روستاي چناران را مي بينيد. وقتي انتهاي خانه هاي روستايي را به سمت شمال ادامه مي دهيد دره سرسبزي را مشاهده مي کنيد که نماي روستا و باغ ها چون طاووسي خوش نقش و نگارکه در سينه کش آفتاب تن به گرماي آخرين روزهاي شهريور داده است به نظر مي رسد. با احتياط کامل جاده اي در حدود ٥٠٠ متر را که با شيب تند و پر دست اندازي بايد مرا به روستا برساند طي مي کنم. تمام روستا را مي گردم. با اين که ساعت ٤ بعدازظهر است ولي کمترکسي در آبادي ديده مي شود. در مقابل مسجد بزرگ و نوساز آبادي از مردي مي خواهم که درباره جاذبه ها و مشکلات زندگي در روستا بگويد. از پاسخ دادن خودداري مي کند و مرا به خانه يکي از اعضاي شورا حواله مي دهد. وقتي از او مي خواهم که ابتدا او پاسخ دهد تا به سراغ عضو شورا بروم از پاسخ دادن طفره مي رود. در مغازه اي باز است. مغازه اي که اگرچه ٤مترمربع بيشتر وسعت ندارد ولي معجوني از مشاغل است! حضور ترازو در کناردستگاه پمپ باد و آپارات، تلويزيون در دست تعمير ترکيب ناهمگوني را به وجودآورده است.جواني که به نظر مي رسد بيش از ٢٠ سال سن نداشته باشد بر روي تخت چوبي داخل مغازه درازکشيده است. به محض ديدن سايه ام که بر ديوار مغازه مي افتد از جا بر مي خيزد وقتي دليل حضورم را مي گويم مي گويد: من حرفي براي گفتن ندارم. اجازه مي خواهم وارد مغازه شوم از مغازه خارج مي شود و با صدا کردن فردي مي خواهد که پاسخ سوالاتم را از او بگيرم از مغازه خارج مي شوم و کسي را جز او نمي بينم .او مرا به خانه عضو شورا راهنمايي مي کند. دختر يکي از اعضاي شورا نيز با بيان اين که پدرم خسته از سرکار آمده و تازه خوابيده است عذر مرا مي خواهد.عجيب بودکه علاوه براين دو سه مورد ٢ نفر ديگر نيز از پاسخ دادن خودداري کردند.يک بار ديگر تمام روستا را براي يافتن هم صحبتي گشت مي زنم. سرانجام با مردي که ٧٥سال سن دارد به گفت وگو مي نشينم که مي گويد: خشکسالي در ٢ سال اخير زندگي مردم را دچار بحران کرده است و سرماي سخت زمستان امسال هم سردرختي ها را که اميدي براي مردم بود از بين برد.«نورعلي بهادري» مي افزايد: از يک هکتار گندم هرسال ٢ تن گندم برداشت مي شدکه امسال ٥٠٠ کيلو هم برداشت نشده است.بخشي از آب روستاي نوده از روستاي اسفيدان تامين مي شود که آن هم مشکلات خاص خود را دارد.وي از سهميه يک و نيم قرص نان در روز براي هر روستايي گلايه دارد. جواني که بسيار شمرده و متين صحبت مي کند با عبارت ازکدام درد روستا، بگويم مي گويد: لوله کشي آب روستا عمري ٣٠ ساله داردکه بارها مشکل ساز بوده و نياز به بازسازي دارد و الان هم که يک هفته اي است از آب آشاميدني خبري نيست و جز هوا از لوله ها چيزي خارج نمي شود. «امين بطالبلويي» مي افزايد: الان درخانه هرکسي را بزنيد يک ليتر آب آشاميدني لازم داشته باشيد گيرتان نمي آيد.وي ضمن گلايه ازکمبود وسيله نقليه اظهار مي دارد: حدود ٢٠ سواري در روز، بين بجنورد و نوده درحال تردد هستند و بين ٧٠٠ تا ٨٠٠ تومان از هر نفرکرايه مي گيرند و تنها ميني بوس روستا که ٦ صبح مي رود و تا ساعت ٢ برمي گردد جواب گوي نياز مردم نيست.«بطالبلويي» وجود خانه بهداشت را که پزشک به طور منظم حضور ندارد مشکل ديگري مي داند و مي گويد: اگر به حضور منظم پزشک در خانه هاي بهداشت نظارت شود خود را بيشتر ملزم به حضور مرتب در آن مي دانند و از سويي مشکلي هم از مردم کاسته مي شود. وي علت اصلي مهاجرت روستاييان به حاشيه شهر را، اختلاف درآمد شهر و روستا مي داند و بيان مي دارد: در روستا آب، برق و گاز باشد ولي اشتغال نباشد امکان زندگي کردن نيست. به گفته وي، ايجاد کارگاه هاي توليدي کوچک، آموزش صنايع دستي و هنرهاي درآمدزا مي تواند منبع خوبي براي جوانان روستا باشد.وي که ديپلم برق دارد ابراز مي دارد: مشکلات روستا يکي دو تا نيست و قبول هم داريم مشکلات به اصطلاح به سرعت برق برطرف نمي شود ولي خيلي از کارها اگرچه اجرايش زمان مي برد ولي مي تواند در آبادي روستا و آسايش مردم موثر باشدکه يکي از آن ها اجراي طرح هادي است.وي با اشاره به خودروي نيساني که در حال تخليه بار در ابتداي يک کوچه است مي گويد: تا بار اين نيسان خالي نشود راننده تراکتوري که از روبه رو مي آيد مجبور است توقف کند چون آن قدر عرض معابرکم است که عبور تراکتور از کنار نيسان امکان ندارد. يکي از جوانان روستا که به جمع ما اضافه مي شود مي گويد: در حل برخي از مشکلات فکر کنم همه درمانده ايم به طور مثال براي تحصيل درکلاس اول دبيرستان، دانش آموزان مجبورند به روستاي چناران بروندکه امسال از٣٠ دانش آموزکلاس اول در امتحانات خرداد فقط ٢ نفرقبول شدند و تابستان هم که براي بچه هاي روستا، فصل نان درآوردن وکار است صددرصد آن ها مردود خواهند شد.«مهدي دربان ملک» مي افزايد: آموزش و پرورش نمي تواند در اين روستا، دبيرستان تاسيس کند و دانش آموزان مجبورند درس بخوانند و گاه حداقل بايد ٣ ساعت در هواي سرد و گرم به چناران بروند که رمقي براي درس خواندن در کلاس نمي ماند و پس از برگشتن از دبيرستان چنان خسته اند که درس خواندن براي دانش آموز مشکل است.وي از بي نتيجه بودن تلاش اعضاي شورا براي پي گيري حل مشکلات روستا گلايه دارد و مي گويد: آخرين بار زمستان امسال فرماندار بجنورد به اين جا آمد نامه هاي زيادي نوشته شد ولي هنوز هيچ مشکلي برطرف نشده است.وي ازکمبود آب مي نالد و مي گويد: نياز به حفر چاه عميق ١٥٠متري داشتيم در٤٠متري به لايه سنگي برخورد کرد و کار رها شد. الان با کمبود آب علاوه بر مشکلاتي که خانواده ها دارند نانوايي نيز گاهي تعطيل مي شود.وي با اشاره به خرابي طولاني مدت حمام روستا که بهداشت و سلامت مردم را به خطرمي اندازد ابراز مي دارد: ساختمان حمام در زلزله سال ٧٦ ترک هاي زيادي برداشته است که اگر زلزله ٣ ريشتري بيايد با خاک يکسان خواهد شد.جوان ديگري که رنج زندگي چهره اش را بيشتر از سنش نشان مي دهد مي گويد: فقر بيداد مي کند به کميته امداد يا بهزيستي براي کمک گرفتن مي روم مي گويند تو توان کارکردن داري به دنبال کار برو. آيا کاري هست که به دنبال آن بروم؟«خداداد رستمي» مي افزايد: اگر در روستا کار پيدا شود و مرتب سرکار بروم با روزانه ٥ يا ٦ هزار تومان مي توان خرج زندگي را تامين کرد؟وي از تنها سرگرمي مردم روستاکه استفاده از برنامه هاي تلويزيون است گلايه منداست و اظهار مي دارد: بيشتر مردم آنتن هاي٢٥ يا ٣٠ هزار توماني خريده اندکه لااقل بتوانند از شبکه هاي تلويزيوني استفاده کنندکه متاسفانه فقط برنامه هاي کانال يک و٢ قابل دريافت است که گاهي با دريافت برنامه هاي کانال ٣، صدا و تصوير آن ٢ شبکه نيز قطع مي شود. وي از فقر مردم نگران است و ابراز مي دارد: اگر يک سال ديگر با خشکسالي مواجه شويم با تخليه روستا، شاهد مهاجرت مردم به حاشيه بجنورد خواهيم بودکه هم روستا ويران خواهد شد و هم مهمان هاي ناخوانده در حاشيه شهر براي مردم شهرنشين مشکل به وجود خواهند آورد.يکي از اهالي مي گويد: درد مردم روستا، يکي دوتا نيست. وقتي دفترچه بيمه اي در اختيار يک روستايي قرار مي گيرد اگرمريض شد بايد ١٠٠٠تومان کرايه رفتن تا چناران را بپردازد يا به يک راننده تاکسي تلفني ٥ هزارتومان بدهدکه او را براي زدن مهر در چناران به آن جا برساند.آيا دفترچه اي که داده شده معتبر نيست يا به مردم روستا اعتماد ندارند؟ «احمد چراغي» مي افزايد: اي کاش لااقل به کساني که در خانه بهداشت به عنوان بهورز کار مي کنند اجازه تزريق آمپول را بدهندکه براي تزريق يک آمپول با مشکلات رفت و آمد به شهر روبه رو نشويم. وي اضافه مي کند: لااقل از طرف هلال احمر يا نهضت سوادآموزي به کساني آموزش تزريقات داده شودکه لااقل اين مشکل جزئي و در عين حال حياتي حل شود. «رضا اسکندريان» جوان ديگري است که مشکل تهيه بنزين را چنين بيان مي کند: براي بنزين زدن بايد مسير٥٠ کيلومتري را طي کنم که در اين مسيرکلي بنزين هدر مي رود و مجبورم کارت سوختم را بدهم به يکي از رانندگان که بنزين را با گالن برايم بياورد و ٢تا ٣ برابر قيمت يک ليتر بنزين را بايد به او بدهم.از نوده خارج مي شوم. نوده و باغ هايش در زير نور آفتاب همان طاووس باشکوه است ولي افسوس که مشکلات پاي طاووسند و زيبايي طاووس را زير سوال مي برند. دره زيبا وديدني (زاو اسفيدان) ازديدني ترين مناطق مربوط به روستاي نوده چناران دره زيبايست كه مسير ارتباطي پياده ومال روي ميان روستاي نوده چناران وروستاي بالا دست (اسفيدان )ميباشد. اين مسير زيبا كه از دوطرف بوسيله كوههاي بلند احاطه شده است در كوهپايه هااز باغات ميوه كه اكثرا گردو سيب وگلابي ميباشند پوشيده شده است . ورودخانهاي زيبا چون ماري در وسط دره به خود ميپيچد وخط جدايي دوسوي اين دره است. اين دره در هرفصل ودر هر ماه زيبايي هاي خاص خود رادارد واگر هزاربار از آن گذر كني باز هم زيبايي هاي وجود دارد كه از چشمها پنهان مانده اند .فصل شكوفه هاي بهاري...فصل ميوههاي كال ورسيده تابستان...فصل افسون وهزاررنگ پائيز ...وسفيدي برف وقنديلها... اين مسير كه دسترسي به آن در نوده چناران از دومحل به نامهاي (پياده راه )و(زاوو)امكان پذير است نزديكترين راه ارتباطي پياده بين دو روستا است .گفتنيست رودخانه جاري در اين دره كه از سرشاخه هاي اترك ميباشد در زمانهاي نه چندان دور رودخانه اي خروشان بوده كه خشكساليهاي اخير وبرداشت بيش از پيش اهالي اسفيدان از آب رودخانه باعث شده است كه در بيشتر فصول بخصوص تابستان خشك وبي آب است.
چاي كوهي يا توكليجه كه در نوده قليچاي نام دارد چای کوهی عبارت از گلهای قرمز رنگ دارای کاسبرگهای پوشیده از کرکهای نقره ای و بلند و برگهای کشیده و باریک گیاه توکلیجه با نام علمی Stachys lavandulifolia Vahl.
چاي كوهي يك نوشيدني آرام بخش براي رفع خستگي و ضد افسردگي چاي كوهي كه به آن توكليجه نيز مي گويند، از تيره ي گياهان معطر و آرامش بخش اعصاب است. گل اين گياه كه به صورت سنبله اي از گل هاي ريز صورتي مايل به سرخ رنگ است، در ميان كاسبرگ هايي با رنگ سبز روشن نقره اي و پشمالو قرار دارد. از اين رو در زبان آذري به آن توكليجه يا پشمالو گفته مي شود. خواص و نوع مصرف چاي كوهي: چاي كوهي يك تونيك (تقويت كننده ي) قوي براي اعصاب است. اين گياه مفرح، نشاط انگيز و شادي آور بوده و داراي خاصيت ضد درد به ويژه دردهاي مفصلي، رماتيسمي، سردرد، سرگيجه و دردهاي عصبي است. مصرف اين گياه خستگي ذهني را برطرف مي سازد وبه علت انرژي زايي و نشاط انگيزي مي تواند براي رفع خستگي و بي حوصلگي در افراد افسرده مورد استفاده قرار گيرد. علاوه بر اين ها چاي كوهي اشتها آور و مدر ملايم است. هم چنين در تنظيم اعمال گوارشي و تقويت كبد به ويژه كمك به هضم غذا كاربرد دارد. اين گياه در درمان بيماري هاي معده و روده با منشاء رواني و بيماري هاي اسهال توأم با تحريكات عصبي، نقش موثر و آرامش بخشي دارد. چای کوهی بعنوان آرامبخش و رفع ناراحتیهای معدی و دستگاه هاضمه مصرف دارد اين گياه در مناطق مختلف ايران، داراي اسامي مختلفي است. اين گياه خواص متعددي دارد. بسيار خوش عطر و بو و لذيذ است و مي تواند جايگزين خوبي براي چاي عصرانه يا ظهر باشد. از خواص دارويي اين گياه، مدرد بودن آن است و همين خاصيت براي شستشوي مجراي ادراري (كليه و مثانه) می باشد. اين گياه براي سيستم دستگاه عصبي خاصيت آرام بخش دارد. اين گياه در ارتفاعات كم و متوسط رويش دارد و در بيشتر مناطق ايران ديده مي شود و فصل رويش آن اواسط ارديبهشت تا اواخر خرداد است. همچنين اين گياه از داروهايي است كه باعث سقط جنين در زنان باردار مي شود. ميزان مصرف و طرز تهيه ي چاي كوهي يك قاشق مرباخوري پر از چاي كوهي را در يك ليوان آب جوش ريخته و با قاشق خوب به هم بزنيد. آن گاه روي آن را با يك نعلبكي بپوشانيد و بگذاريد مدت 20 دقيقه بماند تا دم بكشد. سپس آن را صاف كرده و ميل كنيد. اين چاي، يك نوشيدني خوش رنگ، خوش مزه و دل چسب است كه در شب هاي سرد پاييزي و زمستان، پس از يك روز كار و تلاش با ايجاد آرامش و رفع خستگي، انرژي از دست رفته را به شما باز مي گرداند جملات فلسفي زيباي زير را دوست عزيزمان كيوان بهادري برايمان ارسال كرده اند . در راه هدف واعتقادت استوار قدم بردار وقتی همه ما یک نوع می اندیشیم هیچ یک از ما نمی اندیشد. والتر لیپمن دستانی که کمک می کنند مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می کنند. کورش هخامنشی (( تفاوت رهبر و دنباله رو در نوآوری است )). اسیتو جابز (1955-2011) قانون دانــــه
نگاهی به درخت ســـیب بیندازید. شاید پانـــصد ســـیب به درخت باشد که هر کدام حاوی ده دانه است. خیلی دانه دارد نه؟ ممکن است بپرسیم "چرا این همه دانه لازم است تا فقط چند درخت دیگر اضافه شود؟"
اینجا طبیعت به ما چیزی یاد می دهد. به ما می گوید: "اکثر دانه ها هرگز رشد نمی کنند. پس اگر واقعاً می خواهید چیزی اتفاق بیفتد، بهتر است بیش از یکبار تلاش کنید." از این مطلب می توان این نتایج را بدست آورد: - باید در بیست مصاحبه شرکت کنی تا یک شغل بدست بیاوری. - باید با چهل نفر مصاحبه کنی تا یک فرد مناسب را استخدام کنی. - باید با پنجاه نفر صحبت کنی تا یک ماشین، خانه، جاروبرقی، بیمه و یا حتی ایده ات را بفروشی. - باید با صد نفر آشنا شوی تا یک رفیق شفیق پیدا کنی. وقتی که "قانون دانه" را درک کنیم دیگر ناامید نمی شویم و به راحتی احساس شکست نمی کنیم. قوانین طبیعت را باید درک کرد و از آنها درس گرفت. در یک کلام: افراد موفق هر چه بیشتر شکست می خورند، دانه های بیشتری می کارند. - همه امور به هم مربوطند آیا دقت كرده اید كه هر وقت به طور منظم ورزش می كنید، میل به غذاهای سالم تر و بهتر دارید؟ آیا دقت كرده اید كه وقتی غذاهای سالم تر و بهتری می خورید انرژی بیشتری دارید و طبعاً دوست دارید كه ورزش كنید؟ همه چیز در زندگی به هم مربوط است. روش تفكر شما روی روحیه شما مؤثر است، روحیه شما بر نوع راه رفتن تان مؤثر است، راه رفتن شما روی نحوه گفتارتان اثر می گذارد، روش حرف زدن تان روی طرز فكرتان مؤثر است! تلاش برای پیشرفت در یك بُعد زندگی بر سایر ابعاد زندگی اثر می گذارد. وقتی در خانه خوشحال هستید، در محل كار نیز احساس شادی بیشتری خواهید كرد و وقتی سر كار شاد باشید در خانه نیز شاد خواهید بود. اینها به چه معناست؟ - اینكه برای پیشرفت در زندگی می توانید از هر نقطه مثبتی شروع كنید. می توانید با برنامه ای برای پس انداز، نوشتن لیست اهداف تان، رژیم غذایی یا تعهد برای گذراندن وقت بیشتر با فرزندانتان شروع كنید. این كار مثبت منجر به نتایج مثبت دیگر هم می شود، چونکه همه امور به هم مربوطند. - مهم نیست كه تلاشی كه جهت "پیشرفت" می كنید كجا صرف می شود. مهم این است كه شروع كنید. - عكس این قضیه هم صادق است. یعنی اگر یك بعد زندگی شما خراب شد، سایر ابعاد هم به زودی خراب می شود. باید به این مسأله دقت خاصی داشته باشید. در یک کلام: هر كاری كه انجام می دهید به نوبه خود اهمیت دارد زیرا بر امور دیگر نیز مؤثر است. - چرا؟ هنگامی كه بلایی به سرمان می آید، یا همه چیزمان را از دست می دهیم یا كسی كه عاشقمان بوده ما را ترك می كند، اغلب ما از خودمان می پرسیم: "چرا؟" "چرا من؟" "چرا حالا؟" "چرا او مرا سرگشته و تنها رها كرد؟" سؤالاتی كه با "چرا" شروع می شوند، ممكن است ما را به یك چرخه بی حاصل بیندازند. اغلب جوابی برای این "چرا" ها وجود ندارد و یا اگر هم جوابی وجود داشته باشد، اهمیتی ندارد. افراد موفق سؤالاتی از خود می پرسند كه با "چه" شروع می شوند: "چه چیزی از این پیشامد آموختم؟" "چه كاری باید در برخورد با این پیشامد بكنم؟" و هنگامی كه پیشامد واقعاً فاجعه آمیز است، از خود می پرسند: "چه كاری طی 24ساعت آینده می توانم بكنم تا اوضاع كمی بهتر شود؟" اینها از آنچه كه دارند بیشترین استفاده را می كنند و آنچه كه از دستشان بر می آید انجام می دهند. و اگر زندگی بر وفق مراد نبود، خیلی مهم نیست كه "چرا؟" و در یک کلام: افراد خوشبخت هیچوقت نگران نیستند كه آیا زندگی بر "وفق مراد" هست یا نه! بلکه حتی برای چیزهای هر چند کوچکی که پیام آور خوشبختی است ارزش قائلند.
تشكر فراوان از دوست عزيز (ميم الف) جهت ارسال اين مطلب برگرفته از کتاب "خوشبختی در یك كلام" سپاس از (ميم الف)جهت ارسال مطلب فوق با تشكر از دوست خوبم (ميم الف )جهت ارسال اين مطلب.
مراقب کسانی که خودشون رو به شکل شما در میآرن باشید
![]()
مطلب زير را دوست عزيزم (ميم الف ) برايمان ارسال كرده اند. یک مردِ روحانی، روزی با خداوند مکالمه ای داشت: "خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟"* *خداوند آن مرد روحانی را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد؛مرد نگاهی به داخل انداخت. درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورشت بود؛ و آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد.!* * * *افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند. به نظرقحطی زده می آمدند.. آنها در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورشت ببرند تا قاشق خود را پُر کنند. اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند..* *مرد روحانی با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد. خداوند گفت: "تو جهنم را دیدی!"* *آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد. آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود. یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن، که دهان مرد را آب انداخت!* *افرادِ دور میز، مثل جای قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و تپل بوده، می گفتند و می خندیدند. مرد روحانی گفت: "نمی فهمم!"* * * *خداوند جواب داد: "ساده است! فقط احتیاج به یک مهارت دارد! می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به همدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار تنها به خودشان فکر می کنند مطلب زير را دوست عزيزم (ميم الف ) ارسال كرده اند
![]() ظنّ
هیزم شکن صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده.
شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده تباشد برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت.
متوجه شد همسایه اش در دزدی مهارت دارد مثل یک دزد راه می رود مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند پچ پچ میکند ...
آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد لباسش را عوض کند و نزد قاضی برود !
اما همین که وارد خانه شد تبرش را پیدا کرد !!!
زنش آن را جابه جا کرده بود...
مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه را زیر نظر گرفت :
و دریافت که او مثل یک آدم شریف راه می رود حرف می زند و رفتار می کند...!
سخن روز : اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی ...
امام علی(علیه السلام)
واقعیت هایی درباره خواب دیدن
خواب یکی از رمزآلودترین تجارب بشر در طول زندگیاش است. در ادامه حقایقی که شاید خیلیها در مورد خواب ندانند آورده شده است. خوابها مىتوانند جالب، هیجانانگیز، وحشتناک و یا صرفاً عجیب و غریب و غیرعادى باشند. در این مقاله با ١٠ واقعیت درباره خواب که توسط پژوهشگران کشف شده است آشنا مىشویم.
۱-شما ۹۰ درصد خوابهایتان را فراموش میکنید. با ۵ دقیقه پیاده روی پس از بیدار شدن از خواب نیمیاز خوابتان فراموشتان میشود و پس از ۱۰ دقیقه ۹۰ درصد آن فراموش میگردد. ۲-افراد کور هم خواب میبینند افرادی که کور مادرزاد نیستند، مانند بقیه خواب میبینند و در خواب تصاویری مشخص در برابر دیدگان آنها ظاهر میگردد. افرادی که کور مادرزاد هستند تنها در خواب حس لامسه و بویاییشان کار میکند و میتوانند همان تجربهای که در محیط عادی دارند را در خواب داشته باشند. ۳- خوابهایی که مردان و زنان میبیند با هم تفاوت دارد همه انسانها خواب میبینند اما آنچه زنان و مردان میبینند هم از لحاظ محتوا و هم از لحاظ واکنشهای فیزیکی بدن با هم تفاوت دارد. مردان در خواب بیشتر مردان دیگر را میبینند اما زنان هم مردان و هم زنان دیگر را به طور مساوی در خواب میبینند. حالات جنسی زن و مرد در خواب به حالات جنسی آنها رد واقعیت مرتبط است هر چه در واقعیت برای آنها خوشایند است و رخ میدهد در خواب نیز همان باری آنها رخ میدهد. 4- ما تنها آنچه را که میدانیم خواب میبینیم خوابهای ما معمولا مملو از اتفاقات و چیزهای عجیب و غریب است اما نکته جالب اینجاست که تمام این عجایب و غرایب با آنچه که ما میدانیم و میشناسیم درست شدهاند. شاید شیای را در خواب ببینیم که هرگز ندیدهایم اما اجزا آن مسلما چیزهایی است که ما زمانی ملاقات و یا حس کردهایم. همچنین بر طبق تحقیقات به عمل آمده تمامیچهرههایی که در خواب میبینیم در طول زندگی حتما مشاهده کردهایم ولی شاید دیدار آنقدر کوتاه بوده که به خاطر نسپردهایم. 5- عده معدودی خوابهای سیاه و سفید میبینند ۴ درصد افراد بینا در تمام طول عمر خود خوابهای سیاه سفید میبینند و بقیه یا همیشه خوابهای رنگی میبینند و یا گاهی رنگی و گاهی سیاه و سفید خواب میبینند جالب است در تحقیقی که در بین سالهای ۱۹۱۵ تا ۱۹۵۰ انجام شد ۱۲ درصد افراد خوابهای سیاه سفید میدیدند اما از همین افراد در سال ۱۹۶۰ مجددا تست گرفته شد و این میزان به ۴٫ ۴ درصد رسید، به نظر میرسد مشاهده تصاویر سیاه و سفید سینما و تلویزیون روی خواب افراد تاثیر میگذارد. 6- خوابها ممکن است سبب بیماریهای روانی شوند بر طبق تحقیقات به عمل کسانی که بیماریهای روانی دارند خوابهایی مشابه آنچه بر آنها میگذرد میبینند همچنین کسانی که خوابهای پر استرس میبینند بیشتر در معرض بیماریهای ناشی از استرس روانی قرار دارند. 7- حیوانات هم خواب میبینند مطالعه روی امواج مغزی حیوانات در حین خواب نشانگر آن است که حیوانات هم مشابه انسان خواب میبینند. 8- خیلی مواقع در خواب فلج میشویم بدن انسان میتواند در خواب به طور کامل فلج شود و سپس از پس از بیداری به سرعت از این حالت بیرون بیاید. 9- ممکن است در خواب مرز واقعیت و خواب گم شود تمامیاتفاقات و اصوات در محیطی که در خوابیدهایم ممکن است به صورتی دیگر توسط مغز تصویر شود. مثلا درهال خانه خوابیدهایم و موسیقی از تلویزیون پخش میشود شاید تصور کنیم که در کنسرتی بزرگ هستیم. 10- خیلی چیزهایی که در آینده رخ میدهد را میبینیم (تعبیر خواب) یک تحقیق علمینشان داد که ۳۰ درصد افراد به طور متوسط اعتقاد دارند آنچه در خواب دیدهاند به طور تمام و کمال در مواقعی برای آنها رخ داده است. برخی این مقدار را بین ۶۳ تا ۹۸ درصد افراد جامعه میدانند. هنوز هیچ توجیه علمیبرای این موضوع پیدا نشده است. 11- اگر خر و پف میکنید خواب نمیبینید این موضوعی است که منابع بسیاری در اینترنت به آن اشاره کردهاند اما من هیچ منبع علمیبرای این موضوع پیدا نکردم يه کلاغ و يه خرس سوار هواپيما بودن کلاغه سفارش چايي ميده چايي رو که ميارن يه کميشو ميخوره باقيشو مي پاشه به مهموندار نکته مدیریتی :
قبل از تقلید از دیگران منابع خود را به دقت ارزیابی کنید.
داستاني از ناپلئونبه هنگام اشغال روسیه توسط ناپلئون دسته ای از سربازان وی ، درگیر جنگ شدیدی در یکی از شهر های کوچک آن سرزمین زمستان های بی پایان بودند که ناپلئون به طور تصادفی ، از سربازان خود جدا افتاد .
گروهی از قزاق های روس، ناپلئون را شناسایی کرده و تا انتهای یک خیابان پیچ در پیچ او را تعقیب کردند . ناپلئون برای نجات جان خود به مغازه ی پوست فروشی ، در انتهای کوچه ی بن بستی پناه برد . او وارد مغازه شد و نفس نفس زنان و التماس کنان فریاد زد : خواهش می کنم جان من در خطر است ، نجاتم دهید . کجا می توانم پنهان شوم ؟ پوست فروش پاسخ داد عجله کنید . اون گوشه زیر اون پوست ها قایم شوید و ناپلئون را زیر انبوهی از پوست ها پنهان کرد . پس از این کار بلا فاصله قزاق های روسی از راه رسیدند و فریاد زدند : او کجاست ؟ ما دیدیم که وارد این مغازه شد . علی رغم اعتراض پوست فروش قزاق ها تمام مغازه را گشتند ولی او را پیدا نکردند و با نا امیدی از آنجا رفتند. مدتی بعد ناپلئون از زیر پوست ها بیرون خزید و درست در همان لحظه سربازان او از راه رسیدند . پوست فروش به طرف ناپلئون برگشت و پرسید : باید ببخشید که از مرد بزرگی چون شما چنین سوالی می کنم اما واقعا می خواستم بدونم که زیر آن پوست ها با اطلاع از این که شاید آخرین لحظات زندگی تان باشد چه احساسی داشتید ؟ ناپلئون تا حد امکان قامتش را راست کرد و خشمگینانه فریاد کشید : با چه جراتی از من یعنی اپراطور فرانسه چنین سوالی می پرسی؟ محافظین این مرد گستاخ را بیرون ببرید، چشم هایش را بسته و اعدامش کنید. خود من شخصا فرمان آتش را صادر می کنم . سربازان پوست فروش بخت برگشته را به زور بیرون برده و در کنار دیوار با چشم های بسته قرار دادند . مرد بیچاره چیزی نمیدید ولی صدای صف آرایی سربازان و تفنگ های آنان که برای شلیک آماده می شدند را می شنید و به وضوح لرزش زانوان خود را حس می کرد . سپس صدای ناپلئون را شنید که گلویش را صاف کرد و با خونسردی گفت : آماده ….. هدف ….. با اطمینان از این که لحظاتی دیگر این احساسات را هم نخواهد داشت، احساس عجیبی سراسر وجودش را فرا گرفت و به صورت قطرات اشکی از گونه هایش سرازیر شد. سکوتی طولانی و سپس صدای قدم هایی که به سویش روانه میشد… ناگهان چشم بند او باز شد. او که از تابش یکباره ی آفتاب قدرت دید کاملی نداشت ، در مقابل خود چشمان نافذ ناپلئون را دید که ژرف و پر نفوذ به چشمان او می نگریست. سپس ناپلئون به آرامی گفت : حالا فهمیدی که چه احساسی داشتم؟ مورچه اخراجی مورچه هر روز صبح زود سر کار می رفت و بلافاصله کارش را شروع می کردبا خوشحالی به میزان زیادی تولید می کرد
رئیسش که یک شیر بود، ازاینکه می دید مورچه می تواند بدون سرپرستی بدین گونه کار کند، بسیار متعجب بود بنابر این بدین منظور سوسکی را که تجربه بسیار بالایی در سرپرستی داشت و به نوشتن گزارشات عالی شهره بود، استخدام کرد اولین تصمیم سوسک راه اندازی دستگاه ثبت ساعت ورود و خروج بود او همچنین برای نوشتن و تایپ گزارشاتش به کمک یک منشی نیاز داشت عنکبوتی هم مدیریت بایگانی و تماسهای تلفنی را بر عهده گرفت شیر از گزارشات سوسک لذت می برد و از او خواست که نمودارهایی که نرخ تولید را توصیف می کند تهیه نموده که با آن بشود روندها را تجزیه تحلیل کند او می توانست از این نمودارها در گزارشاتی که به هیات مدیره می داد استفاده کند بنابراین سوسک مجبور شد که کامپیوتر جدیدی به همراه یک دستگاه پرینت لیزری بخرد او از یک مگس برای مدیریت واحد تکنولوژی اطلاعات استفاده کرد مورچه که زمانی بسیار بهره ور و راحت بود، از این حذ افراطی کاغذ بازی و جلساتی که بیشترین وقتش را هدر می داد متنفر بود شیر به این نتیجه رسید که زمان آن فرا رسیده که شخصی را به عنوان مسئول واحدی که مورچه در آن کار می کرد معرفی کند این سمت به جیر جیرک داده شد. اولین تصمیم او هم خرید یک فرش و نیز یک صندلی ارگونومیک برای دفترش بود این مسئول جدید یعنی جیر جیرک هم به یک عدد کامپیوتر و یک دستیار شخصی که از واحد قبلی اش آورده بود، به منظور کمک به برنامه بهینه سازی استراتژیک کنترل کارها و بودجه نیاز پیدا کرد اکنون واحدی که مورچه در آن کار می کرد به مکان غمگینی تبدیل شده بود که دیگر هیچ کسی در آن جا نمی خندید و همه ناراحت بودند در این زمان بود که جیر جیرک، رئیس یعنی شیر را متقاعد کرد که نیاز مبرم به شروع یک مطالعه سنجش شرایط محیطی وجود دارد با مرور هزینه هایی که برای اداره واحد مورچه می شد، شیر فهمید که بهره وری بسیار کمتر از گذشته شده است بنابر این او جغد که مشاوری شناخته شده و معتبر بود را برای ممیزی و پیشنهاد راه حل اصلاحی استخدام نمود جغد سه ماه را در آن واحد گذراند و با یک گزارش حجیم چند جلدی باز آمد، نتیجه نهایی این بود: تعداد کارکنان زیاد است حدس می زنید اولین کسی که شیر اخراج کرد چه کسی بود؟ مسلماً مورچه؛ چون او عدم انگیزه اش را نشان داده و نگرش منفی داشت
دوستان عزيز شما ميتونيد براي حمايت از وبلاگ ارتيان كد بنر اين وبلاگ را از انتهاي صفحه وبلاگ وقسمت پائين بنر كه مشابه عكس بالا ميباشد كپي كرده ودر قست مناسب از كدهاي وبلاگ خود قرار دهيد . مطلب زيباي زير را دوست عزيزمان(ميم الف)براي وبلاگ ارتيان ارسال كرده اند كه اميدوارم بهره كافي ببريد. آورده اند که، روزی خداوند فرشته ای از فرشتگان بارگاه خویش را به زمین فرستاد و گفت در هر قاره ای، یکی از بندگان را بیاب و هر آنچه میخواهد مستجاب کن. فرشته نخست بار بر کالیفرنیای آمریکا فرود آمد. مردی را دید که در خیابان قدم میزند. گفت ای مرد، حاجت چه داری تا روا کنم از برای تو؟ مرد گفت: خانه ای بزرگ میخواهم. ماشینی بسیار بزرگ و مقدار زیادی پول. آنقدر که هر چه خرج کنم به پایان نرسد...
خواسته مرد مستجاب شد.
فرشته بر سر اروپا چرخی زد و بر روی پاریس فرود آمد. زنی را پیدا کرد. آرزوی زن را پرسید. زن گفت: مردی میخواهم زیبا رو. و لباسی که هیچ زنی تا کنون نپوشیده باشد. و عطری که هیچ انسانی تا کنون نبوییده باشد...
خواسته زن مستجاب شد.
فرشته به قاره آسیا روان شد و از قضا در میانه یکی از کویرهای ایران فرود آمد. مردی را دید نشسته در کپر خود. تنها و بی کس. پرسید: ای مرد چه میخواهی از من؟
مرد گفت: آرزویی ندارم. من به آنچه دارم راضیم.
فرشته به حال او غصه خورد. ساعتی آنجا ماند و دوباره پرسید: مرد! آرزویی بکن! مرد گفت: راضیم و چیزی نمیخواهم. هر چه فکر میکنم چیز خاصی به ذهنم نمیرسد.
فرشته ناامیدانه پرگشود. اما در آخرین لحظات مرد گفت: برگرد. صبر کن!
فرشته خوشحال شد و گفت: آرزویی به خاطرت آمد؟ گفت: بله! کمی آن طرف تر، پیرمردی دیگر است که در کپر خود نشسته و یک بز هم دارد. برای من سخت است که او بز داشته باشد و من نداشته باشم، سر راهت آن بز را خفه کن ...
بهداشت فردي واجتماعي از ملزومات اوليه ومهم زندگي در هر جامعه اي بشمار ميرود وهر اجتماعي با توجه به دانش وامكانات وتجارب خود سعي ميكند زندگي در سالم ترين شرايط را داشته باشد . در روستاي نوده چناران نيز سالها خدمات ونيازهاي بهداشتي مردم بصورت سنتي وبا استفاده از تجارب شخصي صورت ميگرفت تا اينكه در تاريخ 29 اسفند 136-خانه بهداشت رسما در روستاي نوده چناران اغاز بكار كرد . اين مركز كار خود را با اهداف زير اغاز كرد : 1-اموزش وارتقائ سطح اطلاعات عمومي مردماز مسائل بهداشت فردي وعمومي 2- تنظيم خانواده 3-تزريقات وپانسمان 4-نظارت بر بهداشت اماكن عمومي چون نانوا وارايشگاه ودفع پس ابهاي خانگي وتذكرات لازم 5-واكسيناسيونهاي عمومي 6-مراقبتهاي اورژانسي واعزام بيمار به بيمارستان يا پزشك مربوطه 7-ديدار با پزشك عمومي بصورت يك روز در هفته 8-ارائه داروها ولوازم موجود در صورت نيازمراجعين و...... اين خانه بهداشت در ابتداي كار بمدت چند سال در چند خانه استيجاري مختلف فعاليت كرد تا اينكه در سال ----ساختمان فعلي در محله خرمان ساخته شد وبراي هميشه به انجا انتقال پيدا كرد .از همان ابتداي كار هفته اي يك روز پزشكي براي معاينه وانجام خدمات بهداشتي به روستا اعزام ميشود . از ابتداي كار سركار خانم بهادري به عنوان مسئول خانه بهداشت فعاليت ميكند كه در سالهاي اخير بمدت چهار سال بعنوان بهورز نمونه در خراسان شمالي شناخته شد .همچنين سركار خانم صابري نيز سالها در اين خانه بهداشت خدمات ارزنده اي داشته است . ببينيد ولذت ببريد
روستاي نوده چناران نيز همچون اكثريت غريب به اتفاق روستاهاي ايران رويشگاه انواع فراواني از گياهان داروئي ميباشد كه از قديم الايام مورد توجه ومصرف گسترده اهالي قرار گرفته است ودر گذشته نيز درمان بيماري ها عمدتا بوسيله همين گياهان داروئي صورت ميگرفته است . ان شاا.. در اين جا ودر فرصتهاي مناسب به معرفي يكايك اين سفيران سلامتي كه به فراواني ورايگان در خاك نوده ميرويند بپردازم. 1- كاكوتي يا به قول اهالي آنخ يا آنوخ
وامابخشي از خواص اين گياه مفيد : کاکوتی (Thymus Vulgaris) گیاهی از تیره نعنائیان است که کاربرد های غذایی و دارویی دارد و عطر آن نزدیک به آویشن و Oregano است. این گیاه چند ساله است وبوتههای آن پرپشت و ارتفاع آن بین ۲۰ تا ۵۰ سانتی متر میباشد نام گذاریاین گیاه گاهی آویشن نیز خوانده می شود و با آن هم خانواده است. در آذربایجان به آن کهلیک اُتی(Kəhlik oti) و یا ککلیک اوتی (Kəklik oti)(به معنای علف کبک) میگویند. کاربرد خوراکیاین گیاه در نواحی کوهستانی ایران به عنوان ادویه در غذاها کاربرد وسیعی دارد و عطر آن بسیار نزدیک به آویشن و Oregano و کمی هم شبیه به پونه است. در تهیه غذاهای ایتالیایی جایگزین بهتری نسبت به آویشن برای Oregano است. از برگهای خشکشده و خردشده کاکوتی به عنوان طعمدهنده در دوغ استفاده میشود و برخی از دوغ های بسته بندی شده در ایران این ادویه را دارند. چوپانها و کوه نوردان تازه کاکوتی را جمع آوری میکنند و چای آن را نوشیدنی گوارایی میدانند. خواص درمانیكاكوتي گياهي است علفي، يكساله، داراي ساقه كوتاه و از خانواده نعنا كه به صورت وحشي در بيشتر مناطق كوهپايهاي بويژه خراسان ميرويد.
رقص هاي شمال خراسان کرُمانجی کردهای کرُمانج خراسان به شیوه ی خراسانیان قدیم به رقصمی گویند (بازی )که اطلقی باستانی و از ریشه واچیک پهلوی است. هیچ مراسم شادی نیست که کرمانج ها، پیر و جوان، زن و مرد، فقیر و غنی در آن شرکت نکنند. این رقص ها روایت کوچندگی، تلش، همیاری، یگانگی، کار و کوشش و تصویریست از مردمانی که مرگ را نیز به بازی می گیرند و نیاکان ما را به یاد می آورند که آدمی را در خور مهرورزی و شادی می پنداشتند. کرمانج ها که قرن ها پیش از کردستان به شمال خراسان کوچانده شده اند، با آن که به کردی سخن می گویند به لحاظ فرهنگی تحت تأثیر فرهنگ خراسانیان قرار گرفته اند. بازی های کرمانجی چون بازی های شرق و مرکز خراسان در دایره و دور انجام می گیرد و جزو رقص های زنجیره ای و سلسله ای اند. رقص ها نخست با ریتمی آرام وسنگین آغاز وبه مرور تند وتندتر می شوند (تقریبا8 تا 6 رقصی بعد از آرام و تند شدن دوباره از سر گرفته می شود و همواره پس از همهمهر رقصی با مقام یک قرسه (ریتم تقریبا 8 و7)شروع می شود. زنان آن را آهسته و مردان تند می رقصند. این رقصه همه را برای اجرای حرکات بعدی و تندتر آماده می کند. ممکن است آهنگ های مختلفی (به لحاظ ملودیک) اجرا شوند اما کرمانج ها آن را به ریتمیک یک قرسه می نامند. بنابراین ریتم در موسیقی های رقصی نقش عمده ای را بازی می کند.و حرکت های تند، ریتم آهسته می شود تا بازیگران نفسی و دمی بگیرند. دست ها نقش اصلی را ایفا می کنند و از تنوع و حرکت بیشتری نسبت به پاها « با دست و دو انگشت شکنجیدن » برخوردارند. دست زدن یا قرسه زدن (به معنی قرصک » (دهخدا) با نگارش قرصه ضبط شده است و تاجیکان نیز به دست زدن می گویند.) و بشکن های متوالی از مشخصه های اصلی این رقص هاست که « زدن حالتی شاد و پرنشاط به آنها می بخشد. کردهای کرمانج خراسان مثل کردان کردستان دست ها را به یکدیگر گره نمی کنند و یا بر شانه ی هم نمی گذارند بلکه هر بازیگر حرکات مشترک گروهی را به تنهایی معروف است به همراه « گل و غنچه » اجرا می کند. جمع و باز شدن دایره که به چرخش های نیم دایره ای و پیچش مچ و دست زیبایی و شکوه خاصی به بازی ها می بخشد. صدای هی هی در میان بشکن زدن و جمع و باز شدن دایره در حالی که یک پا محور می شود و پای دیگر به داخل و خارج دایره پنجه می کوبد بر اوج شادی و سرور رقصندگان می افزاید. مردمی که به مراسم دعوت می شوند معمول دایره وار به دور گروه رقصندگان حلقه می زنند و با کف زدن آن ها را همراهی می کنند. به هنگام اجرای رقص ها، رقصندگان و نظاره کنندگان با همه ی حواس و وجود خود در رقص حضور می یابند. هر کس که خسته می شود جای خود را با تازه نفسی که به دایره ی رقص وارد می شود عوض می کند و گاه دایره های جداگانه ای از زنان و مردان تشکیل می شوند و در حالی که نوازندگان بی وقفه می نوازند، دایره ی مردانه جای خود را به دایره ی زنانه می دهد. رقص در دایره های مستقل مردانه و زنانه بعد از انقلب مرسوم شده است در حالی که در گذشته در رقص های کرمانج ها مانند کردان کردستان، ترکیبی از زنان و مردان (به اصطلح جو و گندم) شرکت می کردند. در اجرای رقص ها محدودیت خاصی برای زنان وجود ندارد مگر در چوب بازی که بازیِ مردانه است و زنان شرکت نمی کنند. تا هشتاد سال پیش زن ها نیز چوب بازی می کرده اند و امروزه پیرزنان این بازی را به خوبی اجرا می کنند. در میان چادرها گاهی دسته های زنانه می رقصند. نوازندگان در گوشه ای از چادر پر » (تقریبا بیرون آن) سرنا و دهل می نوازند و زنان با چادرهای رنگی موسوم به که در پشت سر رها شده به پایکوبی می پردازند. بازی های کرمانجی از « طاووسی آنِ تمامی کرمانج هاست که پیر و جوان از آن سیر نمی شوند. بداهه نوازی بر اساس مقام های رقصی مانند سایر موسیقی های محلی از مشخصه های اصلی این موسیقی ست. انواع رقص های کرُمانجی در مراسم جشن و سرور، کرمانج ها رقص های متنوعی دارند که یکی از دیگری زیباتر و شادترند و سه گونه اند : 1. بازی های دوری و زنجیره ای بازی های قرسه ای از کهن ترین رقص های دسته ای دوری کرمانجی ست. این بازی ها بدین لحاظ که شامل یک دور رقصی اند با رقص های کردی همانندی دارند. دورِ رقصی شامل بازیهای قرسه ای که در ابتدای آن ممکن است مقام های رقصیِ دیگری اجرا شوند که در میان ادوار رقصی قرسه ای سنت شده اند. رقص های منفرد که به همراه رقص های قرسه ای اجرا می شوند، به لحاظ ریتمیک و ملودیک با می گویند « رقصه » همدیگر تناسب و ارتباط دارند. قرسه را برخی با قلب حروف (روایت حشمت سعادتی و عاشیق شیر محمد قره خانی از ظلم آباد)، ترتیب عمودی رقص های قرسه ای از یک تا دوازده قرسه است. یک قَرسِه : یک قرسه یعنی یک بار انگشتان دست را به هم نزدیک کردن یا زدن است. دو قَرسِه دو بار دست زدن است که به قرص حنایی تربت جام (شرق خراسان) می ماند و حنا کردن دست را به نمایش می گذارد. دو قرصه تندتر از یک قرسه است و حرکات پای آن مانند رقص یک قرسه است. بعد از دو قرسه، مقام رقصی با نام هله هله (دست دست) ممکن است نواخته شود (حشمت سعادتی, عاشیق محمدقربان قره خانی، شیرمحمد قره خانی، محمدکریم باقری از ظلم آباد) که تنوعی در حرکات دستی رقص های قرسه ای ایجاد می کند. در این رقص دست ها باز می مانند و از ساعد و مچ پیچ می خورند و به یکدیگر نزدیک نمی شوند. بعد از هله هله رقص های منفرد دیگری ممکن است اجرا شوند. انارکی از رقص های منفرد است که در میان بازی های قرسه ای می آید. برخی از کرمانج ها به آن حاجی نارنجی نیز می گویند. حرکات رقص انارکی به حرکات بازی دو قرسه می ماند. سه قَرسِه شامل سه ضربه ی دست یا اشاره انگشت ها به کف دست یا بشکن است. به این رقص بشکن بشکن نیز می گویند و سه چکه ی تربت جامی ها همین ملودی را دارد. بجنوردی بجنوری به رقص کرمانج های بجنورد اطلق می شود و احتمالً ملودی آن با وزن مقام سه قرسه ای هماهنگ است و کرمانج های سایر نقاط نیز آن را اجرا می کنند. شلنگی رقصی شاد و با حرکات متنوع از منطقه ی جوین است که در آن رقصندگان با چند قدم به یک سو می روند و سپس برمی گردند و با یک پا به درون دایره ی رقصی ضربه می زنند و با بشکن های متوالی بر شکوه رقص می افزایند. چپ و راسته مشخصه ی آن حرکت عکس بدن و پای بازیگران نسبت به یکدیگر است که بصورت لی لی اجرا می شوند و زیبایی خاصی به رقص های قرسه ای می بخشد و آن را از گل و » یک نواختی بیرون می آورد. حرکتی در میان این رقص ها انجام می گیرد که نام دارد و رقصندگان با یک پای چرخشی و پایی که محور شده به داخل دایره « غنچه و خارج آن در جا گردش می کنند و غنچه ی گلی را که باز می شود به نمایش می گذارند. پنج قَرسِه پنج ضربه شامل پنج ضربه ی دست است که دو تای آن ها مجزا از سه ضربه ی دیگر زده می شود. پنج قرسه میان همه ی کرمانج ها رایج نیست و ظلم آبادی ها آن را به یاد دارند. شش قَرسِه دارای شش ضربه است که سه ضربه ی (چرتکَه) آن با چرخش به سمت راست و سه ضربه با چرخش به طرف چپ به وسیله ی دست ها اجرا می شود و بدن کمی به طرفین خم می شود. دوازده قَرسِه شامل دوازده ضربه یا دو شش قرسه است و شش ضربه ی آن در سمت چپ و شش ضربه ی آن در سمت راست با دست ها اجرا می شود. 2. سایر رقص های کرُمانجی بازی های دیگری در میان کرمانج ها رایج اند که در شهرهای کرمانج نشین مثل بجنورد و قوچان همه ی آن ها را اجرا نمی کنند. این بازی ها به مرکز مهم موسیقی کرمانجی یعنی روستای برهوت ظلم آباد (نزدیکی بستان آبادِ سبزوار, فاقد آب و برق تا سال 75 ) متعلق است که از تأثیر موسیقی های دیگر نقاط محفوظ مانده است. مردم این ده قریب به اتفاق اهل موسیقی اند و از خاندان های موسیقی، خاندان باقری و قره خانی مشهورند. هَله هَله نوعی بازی با آهنگی سنگین است و ممکن است در بازی های قرسه ای پس از دو قرسه اجرا شود. دستمال بازی این بازی را امروز کرمانجی ها به یاد ندارند و پیران آن را اجرا می کنند. پاها در این بازی بسیار کوچک برداشته می شود در حالی که رقصنده دستمالی را با یک دست یا دو دست بالی سر و جلوی صورت آهسته می چرخاند. جانِ مَه از بازی هایی است که ظلم آبادی ها آن ها را خوب بلدند و سُرنا نوازانی که از این روستا برخاسته اند قادرند ملودی این رقص ها را اجرا کنند. این بازی ها در مراسم جشن و سرور کرمانج های سایر نقاط کم تر اجرا می شوند. بازی با آهنگ سنگین به آرامی اجرا می شود و یا بال و پایین رفتن دست ها همراه است. ماد(ت) ماتی به بازی های قرسه ای نزدیک است (سه و شش قرسه) که در ظلم آباد و اسفراین رواج دارند. اصغرجان با حرکات کامل متفاوت دست اجرا می شوند. یک دست بر کمر قرار می گیرد و دست دیگر به طرف بال از ساعد حالت خمیده دارد و انگشت ها به همراه مچ به طرف داخل پیچ می خورند و آن را افراد مسن هم اجرا می کنند. مجسمه حالتی تقلیدی و شوخی وار دارد و رقصی ست که با قطع شدن صدای دهل و ثابت ماندن ملودی، بازیگر باید در هر حالتی که هست سر جایش بی حرکت بماند و اگر حتی حرکتی کنُدَ از بازی کنار گذاشته می شود. با نواخته شدن دهل و از سر گرفتن سرنا بازیگران به بازی ادامه می دهند. این رقص بین لرها و بختیاری ها نیز رایج است و به نظر می آید از لوطی های دیگر نقاط اخذ شده باشد (عاشق کریم باقری کهن ترین سرنا و قُشمه نواز ظلم آباد آن را خیلی قدیمی نمی داند). سربازی سربازهاست که با حرکات « قدم رو » و « رژه » سربازی رقصی به تقلید از حرکات مقطع دست و پا اجرا می شود. 3. رقص های سایر اقوام یک چوبه و دو چوبه همان بازی اصیل تربت جامی (شرق خراسان) است که با چرخش و بریدن به سوی بالی همراه است و مشخصه ی آن استفاده از یک چوب در بازی یک چوبه و دو چوب در بازی دوچوبه است. این بازی با حرکات خروس جنگی، جنگ و گریز و حمله و دفاع به صورت ایستاده، خوابیده و نشسته اجرا می شود. ملودی این بازی ها تفاوت چندانی با بازی های یک چوبه ودو چوبه ی تربت جام ندارد و لحن و رنگی کرمانجی به خود گرفته است. قُشمه نوازان به سختی قادرند نغمه های این دو بازی را بنوازند چرا که ساز اجرایی این دو مقام در همه خراسان سرناست. کرمانج ها با اسبی چوبی که خود می سازند و آن را با پارچه های رنگی می پوشانند یک و دوچوبه می رقصند. بدین ترتیب که بازیگری به درون اسب چوبی می روند و در حالی که به صورت نیمه اسب نیمه آدم همبازی او ( به اصطلح غلم سیاه) در بیرون از اسب با او ستیز می کند. این بازی در منطقه ی بیهق رواج داشته است. بلوچی امروزه کرمانج ها با نوای رقص بلوچی می رقصند که مبین تأثیر موسیقی و رقص های کوچندگان بلوچی شمال خراسان است. آهنگ ها و ترانه های مراسم جشن و سرور هر چند آهنگی مختص رزم است اما در آغاز « باسکه » ، از آهنگ های مراسم عروسی مراسم جشن و سرور اجرا می شود. همچنین نقَره در آغاز رقص های قرسه ای نواخته می شود که به نوعی رقصندگان را برای تشکیل دایره ای رقصی و رقص آماده می سازد. موسیقی کرمانجی آن گاه که به کلم می آید تغزلی ترین ترانه ها از قومی شیفته ی طبیعت، رنگ، جوشش، عشق و بازی را روایت می کند. ترانه های مراسم شادی منحصر به توصیف معشوق و طبیعت نیست بلکه کرمانج ها تلقی خود از جهان و زندگی و شِکوه از روزگار را بیان می دارند. ترانه ها حدیث نبردها و دادها و بیدادهای این قوم عمیقا تغزلی ست که حماسه را نیز به وادی تغزل می برند. آنان در حالی که می گویند : هر چه گویم تمام نشدنی است، آتش دل خاموش نمی شود، من همچون خاشاکی در آتش عشق می سوزم و به بلندای کوهستانی فراخ برآمدم بر دست و پای داماد حنا می بندند و آن گاه که از گیسوان یار، بال و پر می سازند و او را که چون چراغی در شب تاریک بر روی پلی می درخشد نظاره می کنند خود را ریگی سرگردان در بیابان غربت می پندارند و می خوانند که چون یوسف به چاه تنگ درافتاده اند و به بهای عشق در بازار برده فروشان به تاراج رفته اند و این در حالی ست که رخت دامادی بر تن می کنند
8 7 حكايت تدبير يك معمار توسط دوست عزيز (م-ا) ارسال شده است كه تقديم حضورتون ميكنم. تدبیر یک معمارعاقل
مي گويند حدود 700 سال پيش، در اصفهان مسجدي مي ساختند. روز قبل از افتتاح مسجد، کارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرين خرده کاري ها را انجام مي دادند. پيرزني از آنجا رد مي شد وقتي مسجد را ديد به يکي از کارگران گفت: فکر کنم يکي از مناره ها کمي کجه! کارگرها خنديدند. اما معمار که اين حرف را شنيد، سريع گفت : چوب بياوريد ! کارگر بياوريد ! چوب را به مناره تکيه بدهيد. فشار بدهيد. فششششششااااررر...!!! و مدام از پيرزن مي پرسيد: مادر، درست شد؟!! مدتي طول کشيد تا پيرزن گفت : بله ! درست شد !!! تشکر کرد و دعايي کرد و رفت... کارگرها حکمت اين کار بیهوده و فشار دادن مناره را پرسيدند؟! معمار گفت : اگر اين پيرزن، راجع به کج بودن اين مناره با ديگران صحبت مي کرد و شايعه پا مي گرفت، اين مناره تا ابد کج مي ماند و ديگر نمي توانستيم اثرات منفي اين شايعه را پاک کنيم... اين است که من گفتم در همين ابتدا جلوي آن را بگيرم ! عکس مربوط به منار جنبان اصفهان است
اين داستانك زيبا وآموزنده توسط آقاي (ميم الف)ارسال شده است . اميدوارم لذت ببريد
شنبه 11 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران,جاذبه ها,آب بند گل حسن خان, :: 23:33 :: نويسنده : بهزاد بهادري
اگر چه هر روستايي به تنهاي به سبب داشتن آب وهواي پاك ودوربودن از دغدغه هاو شلوغي شهرها خود يك جاذبه محسوب ميشود اما در هر روستا اماكن ومناطقي وجود دارد كه اهالي آنها را خاص وديدني ميدانند وآن را به عنوان جاذبه معرفي ميكنند . در نوده چناران نيز مناطقي ازاين دست وجود دارد كه برحسب فاصله آن باروستا نام ميبرم ودر فرصتهاي مناسب به تشريح آن ميپردازم . اين مناطق عبارتند از : -بند گل حسن خان -باغات موسوم به كلاته -زاو(دره) اسفيدان -اولنگ وبندورك -زمينهاي بايدره وكوتل سيساب(درفصل بهارورويش شقايقهاي وحشي) -اولنگ كاني رش(درتابستان واوج رشد نيزارهاوورود پرندگان مهاجر) -سرچاوي (سرچشمه) -گولان -اولنگ شامله وارتفاعات. واما بند گل حسن خان از زمانهاي قديم وقبل از ساخت اين سازه فعلي اين محل مكان تقسيم آب رودخانه به سه قسمت بوده كه در طول ساليان وبراثر سيلهاي مخرب اين مكان كه در ميان دو صخره عظيم قرار دارد تخريب وامكان ساخت آب بند سنتي با گل ولاي وسنگ وجود نداشته .به همين دليل در سال 1367با بودجه دولتي وهمياري وهمت اهالي ونظارت مهندسين جهاد سازندگي اين آب بند احداث ميشود كه آب را از طريق كانال به طرفين رودخانه هدايت ميكند تا براي ابياري بخشهاي مختلف باغات استفاده شود . نام اين آب بند اواين محل از قديم گل حسن خان بوده وتقريبا كسي دليل اين نامگذاري را نميداند .البته گاها اهالي نامهاي ديگري نيز برايش بكار ميبرند كه از جمله آن توشه بند است .توشه در زبان اهالي به معني موازي ميباشد وچون دقيقااز يك محل دوانشعاب از طرفين رودخانه بصورت همزمان از رود جدا ميشوداين نام را بكار ميبرند . گفته ميشود در زمان ساخت يكي از مهندسين اعتقاد داشته است كه سكوهاي پلكاني اين آب بند بايد سه سكو باشد يعني يك پله بيشتر از انچه درحال حاظر وجود داردتا از شيب آن كاسته شود زيرابه نظر او با گذر زمان قسمتهاي پائين آببند گود وباعث تخريب ميشود ..ونظر او كاملا درست بوده چراكه دقيقا همان اتفاق پيش بيني شده در حال رخ دادن است وآب بند از پائين درحال تخريب است. جذابيت اين سازه زماني به اوج ميرسد كه آب فراوان از رودخانه بر پلكانهاي ان جاري ميشود چيزي كه سالهاست به لطف بي توجهي مردم وخودخواهي روستاي بالا دست (اسفيدان)براي همه رويايي بيش نيست. تقريبا كسي از اهالي نيست كه خاطره يك بار فرش يا پشم شستن در اين مكان را نداشته باشد وكمتر كسيست كه در روزهاي جواني اش دراين محل عكسي يادگاري نداشته باشد .واخيرا همه عروس ودامادها قبل از جشن عروسي شان در اين محل كليپ يادگاري ميگيرند وگاه وقتي كسي دلش بگيرد شايد دقايقي را به كنار او بيايد .ودر واقع اين آب بند پير وخسته رفيق همه غم وشاديهاي اهالي بوده واگر لب بگشايد چه رازها كه ندارد ولي انسان هميشه بيوفا بوده واو اين روزها خسته وشكسته غمگين بنظر مي آيد. عكس زيباي برفي ارسال شده توسط آقاي سليمان حميدي
جمعه 11 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران,شهدا,سردار ,رجبعلي ,محمد زاده,سردار محمد زاده, :: 18:31 :: نويسنده : بهزاد بهادري
از همون روزهاي آغازين كه فكر ساختن وبلاگي براي معرفي نوده را در سرم ميپروراندم همواره بيان اين مهم كه روستاي نوده چناران زادگاه بزرگمردي بنام سردار شهيد رجبعلي محمدزاده است از مهمترين ملاكهاي من براي معرفي نوده بود. اما چگونه معرفي كردن سردار برايم امري دشوار وسخت بود .چراكه گفتن از بزگمردان بي ادعايي چون سردار در واژه هاي زبان وقلم ما نمي گنجد . براي نوشتن در خصوص سردار مجلات وروزنامه وصفحات اينترنتي زيادي را مرور كردم وساعتها خاطرات برادر همرزمش را شنيدم هر كسي آنقدركه توانسته بود از خصوصياتش گفته بود اما هيچ يك مطلبي تمام قد در باره سردار نبود .نقطه اشتراك همه آنها نيز گمنام زيستن ودوري گزيدنش از هياهوي رياست طلبي ها وديده شدن ها بود . تصميم داشتم تمام ان مطالب را جمع بندي كرده ودر اينجا بياورم اما به اين نتيجه رسيدم كه بايد من نيز همان قدر كه از اودرك كرده ام ذكر كنم يا بقول معروف ( هركسي از ذن خود شد يار من ) در ميان همه مطالب ونقل قولها در باره سردار دومطلب ساده برايم زيبا وجالب بود كه مرا بفكر واداشت ومختصري برايتان مينويسم 1-ازكسي كه در دوران سربازي اش در گرداني مشغول خدمت بوده كه سردار فرمانده آن بوده نقلي شنيدم كه ميگفت زماني كه حكم ارتقائ درجه او آمده بود غمگين بود وبه ميان سربازان آمده بود وميگفت بخدا حاظر نيستم فرمانده گرداني وزندگي با سربازان را با هيچ چيزي عوض كنم . گفتن از رفتار محبت آميزش با سربازان بماند اما اين براي كسي كه در محيط نظامي بوده باشد اصلا درك نخواهد كرد كه چگونه ممكن است . به ياد فرماندهان دوران خدمت خود افتادم كه بعضي چغدربيرحمانه جيب بچه هارا خالي ميكردند و حتي بهترينشون هم كه هواي سرباز روداشتند ولي به رفتن به درجه بالا تر حريص بودند . قبول اين حقيقت كه او در برابر وسوسه مقام وقدرت قوي وبا اراده بود را تنها آناني ميدانند كه با او نشستند وبرخواستند واورا حس كردند .وشايد همانها نيز هنوز در بهت وحيرتند كه چگونه افرادي شيطان را به زانو در مي اورند ونميدانند چگونه اين مطلب را بايد گفت كه كوران وكران بشنوند .وشايد اين راز گمنامي برخي مردان بزگ است.ومن زماني اين نقل قول دوستمان را باور كردم كه كليپ تصويري وداع سردار را ديدم كه با ان هيبت و درجات روي دوشش جلوي سربازان خم ميشد ودستشان را ميفشرد وميگفت: شما هم مارا ميبخشيد؟!!!!!!!! ومن تا بحال سراغ نداشتم در محيط وجوي نظامي ايقدر خلوص ولطافت مافوق را در مقابل زير دست.
از خودم پرسيد چرا سردار باغي ويلايي خانه اي كوچك يا كلبه اي براي استراحت وتفرج در روستا نداشت ؟ آيا توان خريد يا ساختنش را نداشت ؟ آب وهواي روستا بد بود ؟باغهاي كلاته روستا با آن آب فراوان وگوارا دلفريب نبود ؟خصوصا براي كسي كه در سرباز پيشين خدمت كند !اين را كسي ميفهمد كه چون من مدتي هرچند كوتاه اوضاع شهرهاي خاش وزاهدان وسيستان را تجربه كرده باشد. آيا او تفريح وخوشگذراني بلد نبود ؟وهزاران سوال ديگر كه چرا... چرا سردار ..... چرا در اين زمانه كه وقتي زالو صفتاني بي سواد به ضرب پارتي ورشوه به كوچك مقامي در ادارات ميرسند گوش فلك را كر ميكنند وآنقدر سر به بالا راه ميروند كه پدرشان را هم نميشناسند .تو خوشه هايت را بردوشت نچسباندي و در روستا راه نرفتي ؟ چرا وقتي به دستبوس پدر ومادرت مي آمدي خوشه هايت را در جيب ميگذاشتي وساكت وخاموش مي امدي وبي سر وصدا برمي گشتي ؟ مگر نمي توانستي همچون خيلي ها در كنار خدمتت كسب وكار وكاسبي داشته باشي ؟ مگر ((پول)) را نميشناختي ؟ مگر وسوسه ات نميكرد ؟ مگر نمي توانستي فقط با يك تماس تلفني روستاي سرباز پيشين وتمام ننگ هاشان را بحال خودشان رها كني و در شهر خودت با خاطري آسوده زندگي كني ؟ كسي چه ميداند تو سي سال تمام در مرزهاي شرق وغرب با اينهمه سختي ومحدوديت بدنبال چه بودي ؟؟؟؟؟ وپاسخ اين چراها وهزاران سوال ديگر دليلي براسماني بودن سردار گمنام قصه ماست . واينك برماست كه در نشر خوبيهايش بكوشيم نه براي تبليغش بلكه براي شفاعتمان . واينك خدا حافظ سردار
پنج شنبه 10 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران,خواص ,فارغ التحصيلان, :: 2:32 :: نويسنده : بهزاد بهادري
همواره در تمام جوامع بزرگ وكوچك بشري افرادي برحسب سوادودانش.موقعيت مالي.پيشينه خوانوادگي.استعدادها.وابستگي وارتباط با بزرگان وصاحب منصبان ويا امانت داري واخلاص از ميان جمع برگزيده ميشوندتا درمسائل عمومي وعام المنفعه تصميم گيري كرده واختلافات احتمالي را حل وفصل نمايند . توجه!دراين پست به هيچ وجه قصد تبليغ شخص يا اشخاص را نداريم ودر ابتدا يا انتها قرار گرفتن نام افراد هيچ دليلي بر اهميت يا برتري يكي بر ديگري نميباشد وهمه جايگاه واحترام خود رادارندواز نظر ماهيچيك بر ديگري برتري ندارند. در حال حاظر افراد زير اين مسئوليت رادر نوده چناران بعهده دارند خواص
البته افراد ديگري چون محمد علی هادیزاده جعفرقلي نعمتي حاج رمضان اسكندري يارمحمد اسكندري و...نيز اغلب مورد توجه اهالي هستند.
دوستان عزيز همينطور كه ميبينيد تنها تعداد محدودي از فارق التحصيلان نوده ثبت شده كه اميدوارم شما باارسال مشخصات خود يا دوستاني كه ميشناسيد بخصوص خواهران مارا در معرفي هرچه بهتر ياري كنيد. ان شاا...
لوگوی "پـپـسـی "
PEPSI = Pay Each Penny Save Israel پرداخت هر پنی ذخیره اسرائیل است
با روشن شدن این دشمنی آشکار و رو شدن پفک نمکی = پایمردی فلسطین، کابوس ناگوار تک ماکارون = تکنولوژی کشور متجاوز اسرائیل شادنوش = شکست اسرائیل دربرابر نیروی
کاله = کشور اسرائیلو له میکنیم.
بچه که بودیم
وقتی بستنی مان را گاز می زدند
قیامت به پا می کردیم !
چه بیهوده بزرگ شدیم ،
روحمان را گاز می زنند
می خندیم... به گفته ی روانشناسان همه ما به نحوی تحت تاثیر رنگها هستیم و به عبارت دیگر ( خود ) واقعی مان را با این رنگها نشان می دهیم. برای اسم هر فرد رنگ مخصوصی وجود دارد. که میتواند بر زندگی او تاثیر بگذارد.جالب است نه؟! اینکه شما بدانید برای اسمتان رنگ مخصوصی وجود دارد و میتوانید راز شخصیتی خود را از لا به لای آن دریابید! باید بسیار جالب و هیجان انگیز باشد به موارد زیر به ترتیب ذکر شده کاملا توجه کنید: رنگهای هماهنگ با ارقام و حروف عبارتند از : قرمز: 1 ش ج س الف نارنجی: 2 ت ث ک ب زرد: 3 ی ل ص ض سبز: 4 و م د ژ آبی: 5 چ ن ط ظ نیلی: 6 ح خ ف - بنفش: 7 ع پ غ - صورتی: 8 ز ق ه - طلایی: 9 ر ذ گ - برای اینکه با چگونگی موضوع آشنا شوید یک مثال میآوریم بدین شکل که اسم و فامیل خودرا روی برگه کاغذی مینویسید و بر اساس حروف و اعداد ذکر شده برای هر کدام،به رنگ مربوطه دست پیدا میکنید.
ل3 ی3 ل3 الف1 ج1 ل3 الف1 ل3 ی3 سپس اعداد را با هم جمع میکنیم: 21=3+3+1+3+1+ 1+3+3+3 باز هم دو عدد را با هم جمع میکنیم: 3=1+2 عدد 3 مربوط به رنگ زرد است. حال میتوانید مشخصات خود را بخوانید.
دارای قدرت جسمی بالایی هستید بخاطر اراده ی بالایی که دارید میتوانید رویاهایتان را به راحتی به واقعیت تبدیل کنید. با مسئولیت ها به راحتی کنار میآیید و میتوانید دیگران را در حل مشکلاتشان راهنمایی کنید.از نظر عاطفی فردی قوی و عمیق هستید.صمیمیت بیش از اندازه با دیگران سخت است.
قرمز قرمز بسیار جاه طلب بوده و گاهی برای رسیدن به اهداف خود ممکن است از دیگران هم مایه بگذارید. قرمز رنگ حیات و جسارت است. همیشه تلاش دارید که آشکارا به فعالیت بپردازید و مورد توجه قرار بگیرید.بسیار خونگرم هستید و بسادگی تحریک میشوید. ممکن است در اوج شادی نیز ناگهان و با کوچکترین بهانه ای اخمهایتان در هم رفته و به لاک خود فرو بروید.باید سعی کنید که از انرژی فوق العاده تان در جهت مثبت استفاده کنید.
زرد زرد بسیار تیز هوش هستید.شخصیتی بسیار خوش بین و فعال دارید. هرگز در ابراز آنچه میخواهید بر زبان بیاورید کم نمی آورید.بخاطر زنده دلی ابتکار و مستعد بودنتان در بر قراری ارتباطی خوب با دیگران همیشه دور و برتان پر از دوستان مختلف خواهد بود.با وجودی که روحیه ی بسیار شادی دارید هرگز احساس رضایت نخواهید کرد مگر اینکه شادیهایتان را با دیگران تقسیم کنید.تنها ایرادی که ممکن است داشته باشید قدرت تخیل و تجسم بیش از اندازه تان است که گاهی شمارا در خود غرق می کند!اگر نتوانید انرژی و توانتان را در مسیر درستی هدایت کنید در آخرخواهید دید بیشتر کارهایی که با هدفی مشخص شروع کرده اید ناتمام مانده اند.
طلایی طلایی در هر چیزی فقط حد بالای آن می تواند رضایت خاطر شمارا بر آورده کند. از طرف دیگر رفتار و کلامتان چنان جذابیتی دارد که به ندرت ممکن است کسی با شما آشنا شود ولی شیفته تان نشود. دانش و آگاهی شما نسبت به زندگی غیر قابل توصیف است. به هر چیزی با خوش بینی زیاد نگاه می کنید. می توانید معلم خوبی باشید و تمام تجربیاتتان را به دیگران نیز انتقال دهید.شرایط منفی را می توانید به بهترین موقعیت ها تبدیل کنید.
نیلی نیلی زندگی شما بیشتر به زندگی عارفان شباهت دارد. با عشق و علاقه ای که به پاکی و زیبایی های دنیا دارید میتوانید توان و شادی فوق العاده ای به افراد افسرده ببخشید .علاوه بر روحیه و شخصیت نوع دوست و انسان پروری که دارید ازیک حس ششم بسیار قوی برخوردارید که از این طریق نیز میتوانید براحتی از مشکلات مردم با خبر شوید.
سبز برای شما خیلی مهم است که برنامه روزانه داشته باشید.نظم و انضباط برایتان اهمیت زیادی دارد.بندرت ممکن است زنگیتان آشفته و بی هدف باشد. دیگران اغلب برای گرفتن راهنماییهای جدی نزد شما میآیند.برای حل مشکلات دیگران بشدت حرص میخورید.تکامل شخصیتی برایتان بسیار حائض اهمیت است و برای وسعت بخشیدن به دانش خود هرگز از آموختن دست بر نمیدارید. ترجیح میدهید بجای از شاخه ای به شاخه ی دیگر پریدن روی هدف ثابتی به فعالیت بپردازید.
بنفش عاشق کند و کاو و جستجو در عمق هر پدیده هستید و شاید هم به همین دلیل عشق به علوم ماوراء الطبیعه در شما به حد کافی رشد کرده است.این باعث شده به رشته هایی چون فلسفه روی آورید هیچ اتفاقی را به راحتی قبول نمیکنید. مگر آنکه خودتان آنرا شخصا تجربه کرده باشید .برای حل مشکلات نیز راه حل را در درون خود می جویید. عاشق تنهایی هستید و هماهنگ شدن با دیگران کمی برایتان مشکل است.
آبی به احتمال قوی دیگران شما را شخصی بدون تعارف و غیر تشریفاتی میدانند و شاید هم به همین دلیل برایشان جالب توجه هستید.آزادی برایتان ارزش زیادی دارد و هرگز نمیتوانید در محیطی کار کنید که به شما تحکم شود و یا زیر نظر قرار دارید. اگر این همه دنبال تنوع هستید به این دلیل است که اعتقاد زیادی به حقیقت دارید وبرای همین زندگی با تمام مشکلات و سختی هایش برای شما ارزشی فوق العاده دارد.
نارنجی نارنجی شوخ طبعی و بذله گویی بخصوصی را که به ارث برده اید باعث شده محبوب دیگران باشید.دیگران از بودن با شما لذت برده و انرژی مثبت میگیرند.سعی میکنید همیشه لیوان را از نیمه پر آن ببینید و با بذله گویی خاص خود محیط را برای انجام کاری مثبت فراهم سازید. آماده کمک به دیگران هستید . رنگین کمان زندگی تان را دوست دارید تا زندگی را برای دیگران نیز زیباتر نمایید. اميدوارم لذت ببريد چهار شنبه 9 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران,عكس ,عكس هوايي,نقشه,نقشه هوائي, :: 16:9 :: نويسنده : بهزاد بهادري
دوستان عزيز با كليك بر روي لينك قرمزرنگ زير ميتوانيد عكس هوايي از نوده چناران وروستاهاي اطرافش حتي شهرستان بجنورد و...را با جزئيات وراهها وباغات وكوههايش مشا هده كنيد ولذت ببريد . توجه داشته باشيد چنانچه اينتر نت شما دايل آپ ميباشد بايد قدري صبور باشيد چون به كندي تصوير لود ميشود . در سمت چپ بالاي پنجره اي كه بازخواهد شد فلشهاي جهت نما براي حركت دادن تصوير به چهار جهت اصلي وعلامت + و - جهت زوم تصوير وجود دارد .همچنين شما ميتوانيد با گرفتن تصوير بوسيله موس وكشيدنش به طرفين تصوير راجابجا كنيد. بهتر است براي اينكه از وبلاگ خارج نشويد برروي لينك كليك راست كرده وگزينه open in new window را انتخاب كنيد. اميدوارم لذت ببريد http://wikimapia.org/3593544/Nowdeh-%D9%86%D9%88%D8%AF%D9%87
امام زاده یحیی
درجاده که بسمت نوده حرکت میکنی اولین بنایی که خبر از رسیدن به مقصد میدهد بنای مربع شکلی باگنبدی رنگ شده بارنگ سبز وپرچم نوک گنبد است این بنا حدود 9متر عرض و5متر ارتفاع دارد در داخل بنا ضریحی ساده وچوبین قرار دارد و دیوارهایش با بیرق وپرده وپرچمها آراسته شده است گنبد بنا دارای اسکلت چوبی ودیوارهایش از سنگ وگل میباشد درپشت بنا نیز زیرزمینی کوچک تعبیه شده است که از آنجا هم برای زیارت استفاده میشود .اطلاعات تاریخی مستند درباره این امامزاده وزمان وقدمت آن وجود ندارد ویا حداقل من اطلاعات کاملی بدست نیاوردم .هیچ یک از اهالی هم بطوردقیق وکامل اطلاع ندارند وگویا قدمتش به قدمت روستا برمیگردد. سالیان پیشتر پیرمردی از اهالی بنام لطفعلی خادم این مکان بود که عشق خاصی به امام زاده داشت .اودذرزیرزمین امامزاده قبری برای روز مرگش تهیه کرده بود تا پس ازمرگ آنجا دفنش کنند .اما دراخر عمرش نتوانسته بود مکانش را به بازماندگان بگوید وفقط گفته بود مرا در قبری که در زیر زمین امامزاده ساخته ام دفن کنید .اما وراث موفق به یافتن ان نشده بودند .وبعدها ان گور پیداشد که دیر شده بود . این امامراده خارج ازروستاودرمحل فعلی گورستان نوده قراردارد که برسر راه ورود به روستا ودر محل دوراهی جداشدن راه روستا از جاده است. امام زاده دلتاش
قبر در وسط بنا واقع شده است. سنگ قبر و يا كتيبهاي كه دالّبر شناسايي بيشتر صاحب قبر باشد، ديده نمیشود .این امامزاده نیز قدمتش به قدمت روستا برمیگردد ونامش از ابتدا به دله تاش معروف بوده است محل بنای این امامزاده در وسط یک رودخانه فصلی است که با وجود سیلهای مخرب فصلی هیچ آسیبی به این بنا نمیرسد وهمواره سیل از طرفین بنا عبور میکند . درحال حاظر عمده زائرین این مکان بانوان روستایند وعمدتا نذر آش وچای و...درآنجادارند .
عکس روبرو :نمای پشت از امامزاده یحی بن زکریا
روزی که برای تهیه این عکس رفته بودم با این چهره پیر وخسته حمام برخورد کردم به یاد روزهای جوانی اش افتادم که وقتی دمنده اش استارت میخورد چه طنینی درآن محل داشت وچه دودی از دودکشهایش به آسمان میرفت . این بنای دوقلو در مساحتی حدود 250 متر ساخته شده است که دارای خصوصیاتی بسیار جالب است .
دراین حمام بخش زنانه تقریبا قرینه مردانه است . منابع سرد وگرم اب در بام حمام قراردارند و آتش کده حمام در عقبه حمام ومابین دو بخش زنانه ومردانه میباشد خصوصیت مهم این حمام که از سوخت روغن سیاه تغذیه میشود این است که آتش کده آن در عمق چند متر از کف حمام قرار دارد که درآن تنوره ای بزرگ وجود دارد ......
لوله آب سرد از سویی وارد وبعد از اتصال به لوله ای مارپیچی بنام اینچ که در جان اتش قراردارد دوباره خارج وآب را به منبع آب گرم انتقال میدهد .گرم شدن آب نیز بدین ترتیب است که سوخت سیاه بصورت نم نم وارد تنوره میشود و پس از اشتعال با دمنده ای قوی به بیشترین حد شعله وری میرسد .اما نکته جالب اینجاست که این حرارت بالا نه تنها باعث داغ شدن آب میشود بلکه از طریق کانالهایی که از تنوره به قسمت های مختلف زیرین کف وداخلی حمام کشیده شده ودرنهایت از دیوارها بالا رفته وبه دودکشها منتهی شده است باعث گرم شدن کف ودیواره های حمام میشود .وبه همین دلیل است که چند روز بعداز خواموشی حمام نیز سکوهای رختکن وکف حمام گرمای دلنشین وآرامبخشی دارد .علاوه بر آن قرار داشتن نیمی از بنا در عمق وپائین تر از سطح زمین " پایداری گرمارا دوچندان میکند.
قابل ذکر است که این حمام بصورت نمره نیست واهالی همه ساک وبغچه لباس خود را دررختکن کنار هم گذاشته وبه سالن عمومی میروند وحتی در شستشو ولیف و کیسه کشیدن پشت یکدیگر همکاری دارند بدون در نظر داشتن اینکه چه کسی باشد .فامیل ودوست باشد یانباشد .البته درحال حاظر اکثر اهالی حمام در منزل دارند وباوجود گاز کشی شدن منازل بزودی شاهد مرگ غمبار این بنانیز خواهیم بود .
نیاز به غذا وبطور خاص نان از اولین نیاز های آدمی بوده است .اهالی نوده نیز از قدیم الایام نان را جزءلا ینفک سفره های خود میدانستند .گرچه درزمانهای دور بخاطر فقر ونداری کمتر نان گندم پیدا میشد اما نان جو نیز قنیمتی بوده برای گذران زندگی . اما پخت نان نیز در نوده عمدتا به دوروش انجام میگرفته که پخت برروی ساج وپخت در تنورکهای محلی بوده است .
اماتهیه نان بصورت خدمات نانوائی درسالهای 65-66 توسط یکی از اهالی بنام گل محمد بخشی پور به نوده آمد که نان بربری به روش تنوری وبا پارو پخت میشد حدود یکسال بعد وشاید بیشتر این نانوا به صورت شراکتی بایکی دیگر از اهالی بنام رمضان محمد زاده اداره شدکه این مدیریت هم به دوسال نرسید وبخشی پور سهم خود را به محمدزاده واگزار کرد . در سالهای 69-70 نانوائی دیگری در محله خرمن توسط حاج محمد حسن محمدزاده تاسیس شد که با همکاری فرزندانش اداره میکرد این نانوا در مساحت بزرگتر ولی باهمان روش پخت پاروئی کار میکرد . در همان سالها نانوائی بالا تعطیل وبه حاج رمضان اسکندری واگذار شد حاج رمضان نیز چند سالی کار کرده وسپس دوباره تعطیل شد .در این فاصله یکی دیگر از اهالی تصمیم به ساخت نانوا داشت که هرگز به انجام نرسید تا بالاخره بعداز یکی دوسال نانوا به آقاجان اسکندری واگذار شد که توسط فرزندانش بازسازی وتبدیل به نانوای فری شد .از آن پس این نانوا مرتب وبدون تعطیلی فعالیت کرد وهماکنون با ظاهری که در تصویر میبینید توسط یوسف اسکندری اداره میشود .
همانطور که گفته شد این نانوا در سالهای 69-70در محله خرمان بدست حاج محمد حسن محمد زاده بنا شد وبوسیله فرزندانش فعالیت میکرد .درابتدا بصورت تنوری پاروئی پخت میکرد ولی بعد از سالها وبا مهاجرت فرزندانش نانوابه دست یکی از فرزندان بنام مجید اداره شد درسال این نانوا تعمیرات اساسی داشت و از تنوری به فری تغیر پخت داد وهم اکنون بامدیریت مجید وهمکاری برادرش منصور فعالیت میکند . در ابتدا تهیه نان از نانوا وصف ایستادن بخصوص در فصول کار یک معضل وسخت ترین کار بود ودلیلش هم شاید کمبود سهمیه آرد بود وگاهی تهیه نان باعث دعواو درگیری میشد .واین روند سالها ادامه داشت گاهی مردم مجبور بودند به شهر بروند ونان تهیه کنند . زمانی هم نان سهمیه بندی شد ولی شکر خدا امروزه این معضل تاحدود زیادی حل شده است .واهالی مجبور نیستند ساعت یک بامداد به نانوارفته وبخوابند تا ساعت هفت صبح نان تهیه کنند . دراوایل نان به صورت کیلوئی در نانواها عرضه میشد اما اکنون دانه ای عرضه میشود .
اگر اطلاعی از درصد بالای افراد باسواد درنوده وهمچنین فارغ التحصیلان دانشگاهی جوانان نوده داشته باشیم به این مهم پی خواهیم برد که تحصیل وعلم آموزی چه اهمیتی برای این مردمان داشته است .جالب است بدانید که این مردم اگر نگوئیم همزمان میتوان گفت دنباله روی پیشرفت در شهرها درزمینه علم آموزی حرکت میکردند .این مردم سالها قبل از اینکه دولت وحکومت اقدامی برای آنها انجام دهد خود بنایی زیبا با اتاقهایی مجزا ساخته بودند به گونه ای که هر خانواده یا قوم وطایفه صاحب یک اتاق درآن مجموعه بود و بچه های آن قوم دران کلاس برای تحصیل جمع میشدند .درابتدا بچه هاباخود از منزل میز وچهارپایه به اتاق مخصوص خود میبرده اند وتوسط خود اهالی تدریس میشدند . باگذر زمان گاهی معلمین سپاه دانش وسرباز هم به روستا اعزام شدند گفته میشود از جمله معلمین بومی نوده که اهل روستا بوده محمد حسن بهادری از اجداد یکی از خانواده های فعلی روستا بوده است .از آنجا که این مجموعه درمحلی نمور ساخته شده بوده اهالی در زیر بنا اقدام به حفر تونلهایی کرده بودند تا باجریان هوا از نم اتاقها کاسته شود .اکنون از آثار این بنا چیزی نمانده وبر مخروبه آن ساختمان بسیج احداث شده است .این روال آموزشی ادامه داشته تا اینکه درسالهای 1360 مدرسه ای کوچک درمحله خرمن ساخته شد و بچه های روستا تقریبا باروال سابق درآن مقطع ابتدایی را میگذراندند .طبیعتا تا حدودی سطح اموزش و حظور معلمین سپاه دانش مطلوب شده بود اما باگذر زمان آن مدرسه نیز زودتر آنچه انتظار میرفت فروریخت از این مدرسه ی دوم نیز چندان اثری باقی نمانده .تااینکه در سالهای 65 مدرسه ای مناسب درکنار مدرسه مخروبه بدست دولت ساخته شد. . با ساخت این مدرسه فصل جدیدی از آموزش در این روستا رقم خورد وتحصیل تامقطع ابتدایی به شکلی اصولی تروبانظارت آموزش وپرورش آغاز شد .با گذر زمان و نیاز به کلاسهای بیشتر هر چند سال به این بنا کلاس واتاق اضافه شد تا به شکل امروزی درآمد ه است این مدرسه سالهاست به صورت دو شیفته فعالیت میکند . مدرسه راهنمایی با گذر زمان وازدیاد دانش اموزانی که مقطع ابتدایی را تمام کردند خیلی زود نیازبه وجود مدرسه راهنایی احساس شد چراکه دانش اموزان مجبور به ترک تحصیل ویا ارجاع به شهر میشدند . به همین دلیل درسال69 کلاس راهنمایی محدود تشکیل شد ودر یکی از منازل روستا مدرسه راهنمایی برپاشد این روال ادامه داشت تا در سالهای75-76مدرسه راهنمایی نیز بطور مستقل ساخته شد . این مدرسه نیز در دو شیفت شروع به کار کرد وباز هم دانش آموزان پس از اتمام مقطع راهنمایی دو راه بیشتر نداشتند . سطح خدمت رسانی آموزش وپرورش هر سال بهتر ومعلمان بیشتری به مدارس نوده اعزام میشدن که گاه معلمین اقدام به سکونت درطی سال تحصیلی میکردند اما به مرور با بهتر شدن راهها و ازدیاد وسایل نقلیه به رفت وآمد پرداختند. در سال 78که نیاز به دبیرستان خودنمایی میکرد وتاحدودی ضمینه فراهم بود سال اول متوسطه با عنوان ضمیمه مدرسه راهنمایی در دوشیفت دخترانه وپسرانه راه اندازی شد درسالهای بعد کلاس پسرانه بدلیل کم بودن تعداد دانش آموزان کنسل شد بررسی ها وخروجی دانش آموزان آموزش وپرورش را به این نتیجه رساند که برای تحصیل مقطع دبیرستان نوده وروستاهای اطراف که فاصله کمی با هم دارند دبیرستان دخترانه ای در نوده و پسرانه در چناران که یکی از روستاهای همجوار نوده است احداث کند این دبیرستان درسال 89 احداث ودر سال 90 آماده بهره برداری شد. بی تردید از دیر باز دین وشرعیات واحکام الهی مهمترین خواستگاه اهالی نوده چناران بوده ومسجد جایگاه ویزه وخاصی در زندگی مردم این منطقه داشته است .روستای نوده چناران هم اکنون دارای سه مسجد است که به معرفی آنها میپردازم .
1- مسجد جامع وبه قول اهالی مسجد پائین بنای این مسجد درسالهای1365-1366ساخته شده است قبل از ساخت این بنا نیز در همین مکان مسجد ی قدیمی وجود داشته که تخریب شده ومسجد فعلی ساخته شده است .سال ساخت مسجد قدیمی را هیچ یک از اهالی به خاطر ندارند ولی معدود افرادی سالخورده ای هستند که مسجد قدیمی را به یاد دارند .گفته میشود مسجد قدیمی حدود صد سال قدمت داشته است . واما مسجد فعلی دو سال بعد از احداث بنا با مشقت موزائیک کاری شد .بدلیل نبود وسیله نقلیه وامکانات کافی وراه ارتباطی مناسب محموله بار موزائیک درحوالی روستا وازگون شد .در سالهای 70-71 اقدام به گچ کاری مسجد شد و یکی دوسال بعد قسمتهایی از نمای داخلی سنگ کاری شد .درنهایت درسالهای 75 این بنا آجر نما شد .در طو ل این سالها تعمیرات و تغیرات جزئی در مسجد بنا به نیاز روز انجام شده است .این مسجد دارای حیاطی زیبا بادرختان میو ه است .همچنین مجهز به آشپزخانه بهداشتی وظروف کامل میباشد .عمده فعالیت مساجد روستا در ماههای رمضان ومحرم میباشد . 2- مسجد حضرت ابولفضل يا بقول اهالي مسجد بالا بنای این مسجد درسال ساخته شده است این مسجد نیزهمچون مسجد قبلی بر زمین مسجدی قدیمی ساخته شده است . مسجد قدیمی این محل مسجدی زیبا و خاطره انگیز برای تمام اهالی است وهمه با حسرت از آن یاد میکنند ان مسجد دارای سکوها و ایوان ونرده های چوبی زیبایی بو که به علت فرسودگی بنا متاسفانه تخریب شد.این مسجد که دارای گنبد نیز میباشد دارای بخش خواهران در طبقه دوم بامترازی محدود است .درنمای روبروی مسجد حیاطی کوچک ودر سمت راست خود محوطه قابل توجهی دارد که آشپز خانه وسرویسهای بهداشتی در ان قرار دارند این مسجد هم دارای ظروف و امکانات کافی ومستقل میباشد .چند سال پس از ساخت نمای داخلی مسجد نیز گچ وسنگ کاری شد . 3- مسجد امام حسين يا بقول اهالي مسجد خرمن یا خرمان واما داستان مسجد سوم .برحسب اتفاق این مسجد نیزبر مکان مسجدی دیگرساخته شده است اما داستان متفاوت تر است قضیه این است که در سالهای 1372-73 برخی از اهالی تصمیم به ساخت مسجد در این محل از روستا گرفتند و شروع به کار کردند وپی وقسمتی از دیوارها را بالا بردند اما به دلایل نداشتن بودجه وپول کافی کار متوقف شد وچندین سال به حال خود رها شد تا اینکه درسالهای 81با توجه به رشد جمعیت روستا وگسترش ان عده ای از اهالی اقدام به ساخت این مسجد کردند. اما کار بسیار کند پیش رفت ودوسه سال بطول انجامید .این مسجد نیز دارای گنبد میباشد وطبقه دوم بامتراز محدود جهت خواهران دارد.همچنین دارای آشپز خانه وظروف که البته به مرور کامل ومجهز خواهد شد . شایان ذکر است مساجد بالا وپائین دارای باغات واملاک موقوفه اند که بسیاری از هزینه هایشان را تامین میکند اما این مسجد موقوفه ندارد .گفتنیست که تاحدودی اختلاف سلیقه وفکر سازندگان این مسجد با امنای مسجد بالا وپائین در بوجود آمدن مسجد سوم بی تاثیر نبوده است .در هر سه مسجد روستا مراسم ماه رمضان ومحرم هرساله برقرار است که دهه محرم وشبهای قدر پذیرائی با نذورات اهالی انجام میشود که درخصوص مراسم در جای خود توضیح خواهیم داد.
روستاي نوده از توابع بخش گرمخان شهرستان بجنورد در استان خراسان شمالي مي باشد. اين روستا داراي دو راه ارتباطي آسفالته مي باشد كه هر دو جاده از آزاد راه بجنورد به شيروان ،يكي از كيلومتر 5 نرسيده به بابامان و ديگري كيلومتر 35 نرسيده به كارخانه سيمان بجنورد منشعب مي شوند. جمعیت این روستا طبق آمار سرشماری سال هشتادوپنج430 خانوار و1645نفر بوده است .دین مردم ان مسلمان ومذهب تشیع دارند .مردم نوده به زبان کردی کرمانجی واقلیتی هم به ترکی تکلم میکنند که متاسفانه زبان شفاهی این مردم به علت نداشتن رسم الخط کرمانجی در معرض نابودیست.گفته میشود نام تاریخی وقدیمی این منطقه ارتیان بوده است .این منطقه از نعمت آب سالم برق تلفن راه آسفالته وبه تازگی گاز طبیعی برخوردار است .کد تلفن این روستا 0585 وپیش شماره آن 227 میباشد .مردم این روستا بیشتربه دامپروذی وکشاورزی اشتغال دارند البته امروزه رانندگی تاکسی نیز به یکی از شغلهای مردم تبدیل شده است .باوجود اینکه اخیراطرح بهسازی دراین روستا اجراشده وخیابانها وکوچه هادارای نام وتابلو شده اند اما اهلی طبق عادتی که ازدیرباز از نیاکان خود به ارث برده اندبرای هرقسمت ازروستا نامی بخصوص دارند که روستارا حدودا به ده محله تقسیم میکند که عببارتند از:کوچه باغ-دم کوتل-کوچه باقراباد-خرمن یاخرمان-خندق -کله زوریاقلعه بالا-کله زیر یاقلعه پائین-تپه -قمری -کوچه حمام .اهالی این روستا مردمی خونگرم وباسواد ودارای شم اقتصادی ودرک سیاسی بال هستند همواره مسائل سیاسی روز را دنبال میکنند .این روستا زادگاه افراد باسواد ومفاخری چون سردار شهید رجبعلی محمد زاده است که در زمان مناسب به آن میپردازیم
در اين پست اسامي عزيزاني از اهالي محترم نوده چناران كه به طريقي با وبلاگ خود ارتباط برقرار كرده اند را ثبت ميكنم.اميدوارم روزي نام تمام اهاليدر اينجا ثبت شود. ارتباط از طريق نظرات وبلاگ: آقاي امير هادي زاده -آقاي بهروز بهادري-آقاي سليمان حميدي-آقاي محمداسكندريان (فرزند صفر)-آقاي محسن غفاري-آقاي قاسم محمد زاده -آقاي امين غفاري-آقاي اميد حسن نيا- آقاي مصيب حميدي-ساسان بهادری-محمدیان-شهاب اسکندریان-وحید نادرزاده-روتینا از مشهد-غلامحسین رستمی-میلاد-مریم قربانی-سعید محمدزاده-سوگند-نرگس-بهرام بهادری ارتباط از طريق ايميل: علي صابري-محمد اسكندريان-كيوان بهادري-محسن غفاري-سليمان حميدي -بهنام بهادري-محمد رحماني ارتباط از طريق پيامك: همايون بهادري -علي صابري-بهروز بهادري-سليمان حميدي-كيوان بهادري-محمد رحماني -بهنام بهادري-حميد حسن نيا-محسن غفاري-محمد اسكندريان-باقر حمیدی-غفاری
دوستان عزيز سلام. شما ميتوانيد براي ورود به اين وبلاگ از پنج آدرس استفاده كنيد كه بشرح زير ميباشند:
جهت مشاهده بدون نقص اين وبلاگ از مرورگر Internet Explorerاستفاده نمائيد لطفاجهت استفاده بهتر به این مطالب توجه فرمائید این وبلاگ در سه بخش با عنوانهای 1-نوده چناران 2-ادبی 3-مصاحبه تقدیم حضورتان میگرددکه توضیحاتی درباره هر بخش داده میشود. 1-نوده چناران :دراین بخش سعی میکنم اطلاعاتی جامع ودسته بندی شده در باره روستای نوده چناران منتشر کنم که موضوعات زیرراشامل میشود :آدرس وموقعیت جغرافیایی -مساجد-مدارس-نانواها-مخابرات-خانه بهداشت-دهیاری-حمام عمومی-پایگاه بسیج-شرکت تعاونی-خدمات فنی-آسیاب-آرایشگاهها-ترابری-گلزار شهدا-امامزادگان-املاک زراعی-محصولات-مشاغل-آب شرب-مراسم ازدواج-مراسم عزا-مراسم محرم-ماه رمضان-نوروز-تفریحگاهها-غذاهای سنتی -گیاهان دارویی-صنایع دستی-بازیها-مناطق تاریخی-روستاهای همجوار-وگالری عکسهای گلچیین مربوط به نوده چناران.عزیزان توجه داشته باشند که موضوعات فوق دبه نوبت ودرپستهای مختلف وبامرورزمان دربروز رسانیهابه نمایش گذاشته خواهد شد ووتهیه وتحقیق یکجای مطالب فوق امری غیرممکن وطاقت فرساست. 2-ادبی :دراین بخش مطالب واشعاروقطعه های ادبی احساسی وآموزنده گذاشته خواهد شد که طرفداران خاص خود رادارد. 3-مصاحبه :چنانچه کسی از اهالی محترم نوده مایل به مصاحبه بااین وبلاگ ومعرفی خود باشد یا بخواهد عقاید یا درددل وخاطره ای ازخود در این بخش ثبت کندویاحتی برای معرفی کالا یاخدمات خود میتواند بایکی از راههای ارتباطی وبلاگ اعلام کند تا این امر انجام شود . پل هاي ارتباطي: IDياهو: bsrb12@yahoo.com پيامك: sms:09371693711
باتشكر فراوان از عموي عزيزم علي اكبر بهادري جهت اطلاعات تكميلي
و
محمد رحماني جهت تهيه تعدادي از عكسها
تشكر ويژه از همكاري صميمانه اقايان محمد اسكندريان(فرزند صفر) كارشناس ارشدآمار و محسن غفاري ليسانس برق . دوستان عزیز صمیمانه وباروی باز منتظر نظرات انتقادات پیشنهادات ومطالب شما برای هرچه بهتر شدن این وب که متعلق به شماست هستم. شما ميتوانيدبراي حمایت از وبلاگ ارتیان کدبنرولوگوی وبلاگ را از قسمت پائین بنر کپی کرده ودر قسمت مناسب از وبلاگ یاسایت خود قراردهید درباره وبلاگ ![]() به وبلاگ من خوش آمدید. وبلاگ ارتيان در تاريخ 19 تير ماه 1390 با هدف معرفي هرچه شايسته تر روستاي نوده چناران ايجاد شد كه پس از دوماه فعاليت بدليل اختلال در سرور سايت ميزبان مطالب ان حذف شد .اين وب پس از مدت كوتاهي وقفه با تغير جزئي در آدرس خود كه (artiuan )را به ( artiyan)تغير داد (uبهy) دوباره آغاز بكار كرد . اين وبلاگ تا تاريخ 9/9/90از مشهد مديريت مي شد ولي از اين تاريخ به بعد وبلاگ از خود محل رستاي نوده چناران مديريت ي شود .نكته ديگر اينكه بدليل نبودانواع خدمات مرسوم اينترنت اين وبلاگ اولين وتنها خدمات اينترنت در روستاي نوده است كه از اينترنت سيار GPRSاستفاده ميكند.به اميد روزي كه اينترنت در خانه همه اهالي نوده جايگاه شايسته خود را داشته باشد. اميدوارم از مطالب اين وبلاگ بهره كافي را ببريد ومارا از ايده ها ونظرات خود بهره مند سازيد . باسپاس بهزاد موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |